تخت جمشید یا پرسپولیس
تخت جمشید ،مجموعهای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد توسط پادشاه مقتدر ایران ،داریوش بزرگ آغاز شد و تا آخرین پادشاه هخامنشی نیز ادامه یافت بین 130 تا 150 سال به طول انجامید.
نام تخت جمشید
نام اصلی آن پارسه است و یونانیها به آن پرسپولیس می گفتند چون در زبان یونانی پولیس به معنی شهر است و با جابجایی اسم و صفت، شهر پارسه، به پارسه شهر و پرسپولیس ترجمه شد.تخت جمشید را ایرانیان بعدها به این دلیل اطلاق کردند که تصور می کردند این بنا ساخته دست بشر نیست و آنرا به جمشید جم پادشاه اسطوره ای ایران در شاهنامه نسبت می دادند و چون نقش حمل تخت شاه در تخت جمشید زیاد دیده میشد از این تخت به نام تخت جمشید یاد کرده و آنجا را تخت جمشید می گفتند.
تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است. این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خواندهاند ساخته شده است.
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 قبل از میلاد ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پلههای اصلی و کاخ تچر( کاخ اختصاصی داریوش) را ساختند.
پس از داریوش، پسرش خشایارشا تالار دیگری را به نام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت. اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد. اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمانها روی پایههایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخرههای عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند.
معماری هخامنشی، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم میخواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد.
زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است.
کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار میرفتند.
بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، تخت جمشید را به آتش کشید. تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.
وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵تا ۱۲۸هزار متر مربع است که روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شدهاند و از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:
- کاخهای رسمی و تشریفاتی تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
- سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصی
- خزانهٔ شاهی
- دژ و باروی حفاظتی
- پلکانهای ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا
ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد.
این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان هنگام بالا رفتن حفظ شود.
کاخ دروازه ملل
بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «[دروازه بزرگ]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست.
بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
کاخ آپادانا
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست.
در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد.
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد.
کاخ تچر
کاخ تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.»
این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست.
کاخ هدیش
کاخ هدیش که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد.
احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است.
اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند.
هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد.
کاخ ملکه یا مشکات
کاخ ملکه توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست.
بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.
ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی
این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا میشود. ستون های آن چوبی بوده اند و پایه ستون ها از سنگ که هنوز امضای سازندگان و سنگ تراشان را می توان بر روی آن مشاهده کرد.
کاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.
کاخ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست.
به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
سرانجام تخت جمشید
مجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه درآمد.
از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند.
بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستونهای آن ۱۸ متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
هنرهای معماری تخت جمشید
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصله بین دو ستون نسبت طلایی است.
نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.
تصویری از عظمت کاخها
ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.
تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم ودر تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل وخنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها وتالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تاثیر به سزایی داشته است .
تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلو متر می رسد.
تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده (جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمههای بسیار ناب، اثاث گرانقیمت، نیمکتهای زرین، لباسها وفرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری میشده که در نهایت با حمله اسکندر مقدونی همه این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه حریق شد.
اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند.
تخت جمشید نه شهر بود و نه دژ، جایگاه با شکوهی برای برگزاری مراسم بزرگی بود که شاه ایران سران کشور و نمایندگان 28 کشور متبوع را در بارعام به حضور می پذیرفت.
طرح اصلی ساختمان تخت جمشید دردوران فرمانروایی داریوش بزرگ ریخته شد. از همان نخست تعداد و محل کاخ ها، عمارت ها و کاربردهای جداگانه هر یک معین ومشخص شد.
برای برپایی این بنا از سه نوع مصالح ساختمانی عمده ( چوب، خشت های خام و پخته و سنگ های آهکی محلی ) استفاده شده است. چوب هایی که در محل تهیه می شد با ذوق و سلیقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزیر بودند چوب های در خور کاخ های تخت جمشید را از دور دست ها حمل کنند. برای مثال،تیرهای زیر از چوب درخت سدر بوده که در آن زمان فقط در لبنان می روییده است.
خشت های گلی در ساختن دیوارها و روپوش سقف ها به کار می رفت که دوام چندانی نداشت. این خشت را باران می شست و با بر اثر زمین لرزه فرو می ریخت. سنگ های کوه رحمت برای سنگتراشان و معماران جمشید از هر جهت مناسب بود.
این سنگ های آهکی بسیار سخت و محکم اند و رنگ های طبیعی گوناگون سفید، کهربایی، دودی و سیاه دارند که خوب تراشیده می شوند. به ویژه نوع سیاه آن که بر اثر صیقل به شکل مرمر در می آید. بسیاری از قطعه سنگ ها را گیرهای آهنی به نام دم چلچله به هم متصل کرده اند.
در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. دیوارها را با آجر لعابدار و کف اتاق ها را با گچکاری می پوشاندند. روی درها با قطعات زر وسیم آراسته شده بود. پرده های بزرگ رنگی بر زیبایی درون و برون کاخ ها می افزود. فرش های نفیس کف اتاق ها چشمان را خیره می کرد.
عملا امکان نداشت که ساختمان تخت جمشید در دوران شاهی داریوش بزرگ به پایان برسد. کار ساخت این بنای عظیم در طول حکومت پسر او خشایار شا اول و نوه اش اردشیر اول ادامه یافت. بدین تربیت ساخت بنا نزدیک به 200 سال طول کشید.
هخامنشیان در ساخت تخت جمشید از منابع گوناگونی الهام گرفتند. پارس ها دست کم با دو فرهنگ غنی، اوراتو در شمال و ایلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها برای ریختن شالوده محکم فکری در هنر معماری بهره گرفتند.
هخامنشیان در لشکر کشی به مصر، بابل،لیدی و اروپا، با اندیشه های دیگری در زمینه معماری آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زیبا سازی تخت جمشید به خدمت گرفتند.
نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.
چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.
مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است. منبع کمکی : hamshahrionline.ir
نقش رستم ( مقبره پادشاهان هخامنشی)
یکی از مهمترین و زیباترین آثار باستانی سرزمین همیشه جاوید پارس می باشد که آثار مهمی را از دوران عیلامی، هخامنشی و ساسانی در خود جای داده است. بر سینه این کوه مقبره های بسیار عظیمی بجای مانده که شهریاران هخامنشی در آنجا آرمیده اند.
چرا به این مجموعه نقش رستم می گویند؟
در نقوش ساسانی این مجموعه انسانها را تنومند و بزرگ حک کرده اند و چون در فرهگ ایرانیان به ادمهای هیکلی رستم می گوین این جا به نقش رستم معروف شده است.
آرامگاه شاهان هخامنشی
از راست به چپ این قبور منسوب به خشایارشا، داریوش کبیر، اردشیر اول و داریوش دوم می باشد. در آرامگاه داریوش اول، سنگ نوشته های بزرگی به خط میخی وجود دارد که حاوی نیایش و مضامین مذهبی است. داریوش اول، نام کشورها و سرزمین های تابع خود و اندرزهای معنوی فراوانی را در این نوشته ها برشمرده است.
در پایین کوه هم آثار بسیار زیبایی از دوران ساسانی حجاری شده که به ترتیب از راست به چپ عبارتند از:
- تاجگذاری نرسی (294-304 میلادی) پسر شاپور اول ساسانی که حلقه شهریاری
را از آناهیتا، خدای آب (شاپور دختک، همسر نرسی) دریافت می کند.
- نقش
دوم که زیر آرامگاه داریوش کبیر قرار دارد مشتمل بر دو نقش است که نشان
دهنده پیروزی بهرام دوم (273-294 میلادی) بر دشمن خویش می باشد.
- نقش
سوم که زیباترین، مجلل ترین و پرافتخارترین نقش دوران ساسانی است، نشانگر
شکوه و بزرگی شاپور اول (239-270 میلادی) شاه ایران می باشد که والرین
امپراطور روم در مقابل او زانوی تسلیم بر زمین زده است.
- نقش چهارم نشانگر پیروزی هرمز دوم (302-309 میلادی) بر دشمن خویش است. در بالای این نقش آثار حجاری دیگری دیده می شود.
- نقش پنجم احتمالا تصویر شاپور دوم (309-379 میلادی) می باشد.
- نقش ششم که مربوط به زمان عیلامیان (700 قبل از میلاد) است و نقش بهرام
دوم (274-294 میلادی) همراه با خاصان و نزدیکان بر روی نقش عیلامی حجاری
شده است. در هر دو طرف نقش بهرام هنوز آثاری از نقشو عیلامی دیده می شود.
- آخرین نقش متعلق به تاجگذاری اردشیر بابکان (224-239 میلادی) اولین
پادشاه ساسانی است که حلقه شهریاری را از اهورامزدا دریافت می دارد.
از
دیگر آثار موجود در نقش رستم، بنای سنگی موزون و استواری است که کعبه زرتشت
نامیده می شود و از مهمترین آثار منحصر به فرد عهد هخامنشی به شمار می
آید. درباره این بنا نظرهای مختلفی وجود دارد.
در نقش رستم آثار دیگری همچون چاه آب و دو آتشدان سنگی مربوط به عصر ساسانیان به چشم می خورد.
اولین نقش
این فضای خالی بزرگ حجاری نشده ای که به چشم می خورد شاید به منظور حجاری حوادث تاریخی اواخر دوران ساسانی تهیه گردیده بوده، اما فرصت اتمام آن به دست نیامده است. طول این مجلس 10 متر و ارتفاع آن 5 متر می باشد و حدود 2 متر از سطح زمین در مرکز این قسمت حجاری نشده کتیبه بیست سطری به زبان فارسی حک گردیده است که بسیار جدید می باشد و وقف نامه ای مربوط به "محمد رفیعخان، ابن الخان العظیم" است. لازم به ذکر است که این کتیبه در بسیاری از مراجع و حتی تابلو راهنمای کنار اثر به عنوان "تقسیم آب مصرفی برای زمین های مزروعی کنار نقش رستم" ذکر شده است.
مجلس خالی و کتیبه جدید به زبان فارسی
دومین نقش
تاجگذاری نرسی (294-304 میلادی)
نرسی
پسر شاپور اول و فرمانروای ارمنستان در سال 294 میلادی بر بهرام سوم پسر
بهرام دوم و نوه بهرام اول (یعنی پسر برادرزاده خود) شورید و تاج و تخت
ایران را به دست آورد. این نقش صخره ای بسیار مشهور، تاجگذاری نرسی را نشان
می دهد. حلقه دیهیم دار شاهی میان او و نقش زنی تاجدار قرار دارد و مانند
آن است که نرسی آنرا از دست بانو می گیرد. بانوی مذکور در سمت راست ایستاده
است، موهای مجعدش در بالای تاج کنگره داری آراسته گشته و لباس بلند و
آویزانش با کمربندی بسته شده و با دکمه ای روی سینه اش و زیر گردنبدنی
گوهرنشان استوار گردیده است.
سومین نقش
پیروزی
بهرام دوم (274-294 میلادی) را بر دو دشمن خویش نشان می دهد. این نقش در
دو صحنه یکی بالای دیگری که به وسیله خط باریکی از هم جدا گشته اند حجاری
شده است. بهرام سوار بر اسب چهارنعل به سوی دشمنی سواره می تازد و نیزه
بلند خود را چنان بر او زده که نیزه دشمن شکسته شده است. در پشت سر بهرام،
سواری آراسته درفشی را به دست گرفته است که میله ای افقی مزین به سه گوی بر
فراز آن است و دو طره پارچه ای از آن آویخته است. شاید این همان درفشی
باشد که آمیانوس مورخ رومی می گوید ساسانیان به هنگام حمله بر می افراشتند و
رنگ آن سرخ همچون شعله آتش بوده است.
از زیبایی های این نقش یکی روکش
پارچه ای منگوله دار اسب است و دهانه و لگام آراسته آن و دیگری تیردان
بلندی که بر ران راست پادشاه آویخته شده. در این صحنه نقش یک سرباز رومی را
هم حجاری کرده اند که بر زمین افتاده و زیر اسب بهرام لگدکوب شده است.
چهارمین نقش
پیروزی
شاپور اول (239-270 میلادی) بر والرین امپراطور روم را نشان می دهد. در
زمان شاپور اول، سه پادشاه رومی به ایران حمله ور شدند. یکی "گردیانوس"
جوان بود که در 242 میلادی کشته شد. دیگری "فیلیپ عرب" بود که در برابر
شاپور ناچار به عجز شد و قبول کرد که باج سالیانه بپردازد و سوم "والرین"
بود که در 262 میلادی با هفتاد هزار سرباز و امیر و سناتور رومی به دست
ایرانیان اسیر گشت. شاپور پیروزی خود را بر دیوار کعبه زرتشت در نقش رستم
توصیف نمود.
شاپور در این کتیبه می گوید:
"والرین با سپاهی که مشتمل
بر 29 گروه اروپایی بود (وی یکی یکی نام آنها را می برد) و به هفتاد هزار
نفر بالغ می شد به جنگ ما آمد. در اطراف الرها و ادسا جنگ بزرگی بین ما و
امپراطور والرین درگرفت. ما امپراطور والرین را با دست های خویش به اسارت
گرفتیم و همگی آنها را به ایالات ایران انتقال دادیم".
این صحنه
پیروزی شاپور از زیباترین نقش برجسته های تاریخی نقش رستم است و از حادثه
ای حکایت دارد که مایه سرافرازی ایرانیان می باشد. شاپور با تاج کنگره ای و
جامه آراسته سوار بر اسب رو به سمت چپ نقش شده است و در پیش او فیلیپ عرب
امپراطور باجگذار رومی زانو زده است (این امپراطور بر خلاف تصور والرین
نیست). پادشاه یک دست خویش را به طرف او دراز کرده تا نشان قبول باجگذاری
او باشد. فیلیپ تاج رومی بر سر دارد و بالاپوش او بر روی دوشش به اهتزاز
درآمده چنانکه گفتی با شتاب دویده است تا پیش شاه ایران به زانو درآید. وی
هر دو دست خویش را به حالت بخشش به جلو دراز کرده است. بزرگی و عظمت پادشاه
از لباسش، زینت آلات او (گردنبند، دستبند و تاج) و طرز آرایش موهای چین
دار و بر شانه افتاده اش و نیز دهنه و زین و لگام اسب مغرورش همه نشانی از
عظمت دارد.
کنار شاپور، امپراطور رومی دیگری ایستاده است که شاپور مچ او
را به نشانه اسیر گرفتنش به دست دارد و این امپراطور اسیر والرین می باشد.
چنین به نظر می رسد که افراد این نقش کاملا زنده می باشند و این امر مهارت
و استادی هنرمندان دوره ساسانی را تایید می نماید. در پشت سر اسب شاه
تصویر موبد بزرگ "کرتیر" دیده می شود که کلاه بیضی شکل مزین به نشان قیچی
به سر دارد و انگشت سبابه دست راست خویش را به نشانه احترام به سوی شاپور
دراز کرده است و گردن بند مرواریدی آراسته شده به گردن دارد و بالاپوشش با
سنجاقی در جلو سینه قفش شده است.
پنجمین نقش
در زیر مقبره اردشیر
اول یک مجلس حجاری با دو نقش دیده می شود. نقش بالایی به آذر نرسه یا
شاپور ذوالاکتاف می باشد (310-379 میلادی). این نقش تقریبا به طور کامل از
بین رفته است. نقش پایین متعلق به هرمز دوم می باشد (302-310 میلادی).
هرمز
دوم نوه شاپور اول ساسانی است. این نقش صحنه پیروزی هرمز را بر دشمن او
نشان می دهد. پادشاه چهارنعل بر دشمن تاخته و اسب دشمن را سرنگون کرده است.
دشمن رومی دارای ریشی است که پایین آنرا بریده اند و کلاه خودش مانند
خودهای رومی آرایشی تاج مانند دارد.
پیروزی هرمز دوم بر امپراطور رومی
تیردان بلندی
در کنار پای راست پادشاه دیده می شود. اسب پادشاه به نحو جالبی با زینت
آلات پشمی و منگوله بر روی ران اسب تزئین یافته است.دم است به شکل گوئی گره
خورده و اسب با افسار و براق تزئین شده است. در پشت سر پادشاه پرچمدان
دیده می شود.
ششمین نقش
در زیر مقبره داریوش دوم و بر روی کعبه
زرتشت، نقش حجاری شده ای مربوط به دوران ساسانی نظر بینندگان را به خود جلب
می نماید. طول این نقش 7.6 و بلندای آن 3 متر است. در این نقش یک سوار تاج
دار، نیزه خود را بر گردن دشمن فرو کرده است. تاریخ و شخصیت این پادشان
فاتح مشخص نیست ولی به عقدیه برخی از دانشمندان این نقش متعلق به شاپور دوم
(309-379 میلادی) می باشد، با این قرینه که تاج او شبیه تاج شاپور بر روی
سکه های اوست تایید می شود. نیزه دشمن شکسته شده و اسب او از پشت به زمین
نشسته است.
هشتمین اثر
نقش
بهرام دوم و خانواده اش که روی یک حجاری قدیمی عیلامی کنده شده است. این
قسمت از کوه، نقشی از اوایل هزاره اول قبل از میلاد و متعلق به فرمانروایان
عیلامی داشته است که بعدها با ایجاد نقش بهرام دوم صدمه شدیدی دیده اما از
این نقش هنوز دو قسمت مانده است: یکی در سمت راست که مردی را با لباس بلند
و کلاه لبه تیز نشان می دهد و دیگری در سمت چپ که الهه ای را بر تختی از
مار می نماید. نمونه کامل این نوع حجاری ها در کورنگون ممسنی به جای مانده
است و از روی نمونه های باقی مانده به خوبی می توان شکل اصلی این نقش از
میان رفته را باز شناخت.
بهرام دوم
ساسانی (274-294 میلادی) قسمتی از نقش عیلامی را محو نمود و برجای آن مجلسی
حجاری کرد که خودش را ایستاده و در میان یاران و افراد خانواده اش نشان می
دهد. تاج پادشاه مزین به نقش عقاب است که پرنده مخصوص ایزد بهرام، ایزد
پیروزی بوده است. پادشاه جامه ای بسیار آراسته دارد و دسته شمشیر بلندی را
به نشانه قدرت با دو دست گرفته است.
مخزن آب
این چاه آب و یا
مخزن آب به شکل یک پنج ضلعی نامنظم در پای کوه کنده شده است که بلندترین
ضلعش 720 سانتی متر و بقیه اضلاعش 550 سانتی متر طول دارد. شاید به علت
قداست منطقه به خصوص در دوران ساسانی، برای بازدیدکنندگانی که به زیارت
آثار می آمدند و یا برای اسبان آنها مخزن آبی لازم می بوده است.
کعبه زرتشت
این
ساختمان بسیار زیبا و مکعب شکل روبروی کوهستان که نظر بینندگان را به خود
جلب می نماید در این دو قرن اخیر به نام "کعبه زرتشت" نامیده شده است زیرا
خیال کرده اند که با آیین زرتشت پیامبر ایران باستان رابطه داشته است. مهرت
و دقتی که در برش و حجاری سنگ های حجیم سفید و مشکی این بنا به کار رفته
است استادی هنرمندان و سبک معماری دوران هخامنشی را به خوبی می نماید. این
بنا توسط مهاجمین ناآگاه به سختی آسیب دیده ولی در عین حال به عنوان یکی از
مهمترین آثار تاریخی ایران مورد توجه می باشد. قمست زیرین بنا توپر ساخته
شده اما در بالای ساختمان اطاقی به اندازه 2.5 * 2.5 متر وجود دارد که
کاربرد آن مایه بحث بسیار شده است. عده ای آنرا آتشکده می دانند که محل آن و
بی نفوذ بودنش این فرضیه را تا حد زیادی مردود می سازد.
گروهی آنرا محل نگهداری اسناد و یا حتی جای نگهداری جسد مومیایی شده شاهان می دانند که پیش از ساختن آرامگاهشان آنجا به امانت گذاشته می شدند. اما پلکان سخت این بنا و محل تنگ آن هم این فرضیه را تا حد زیادی مردود می کند. بهترین تعبیر آن است که این بنا را برای آرامگاه ساخته بودند، ولی بعد که داریوش بزرگ نوع آرامگاه شاهی را از بنای ساختمانی به مقبره درون کوه درآورده شده تغییر داد این بنا را هم برای کار دیگری گذارده بوده اند. یک پلکان سی پله ای برای این ساختمان ساخته بوده اند که قسمت فوقانی آن توسط عده ای ناآگاه در طول تاریخ نابود گردیده است.
کتیبه طولانی که در اطراف دیوار پایینی این بنا نقش شده است یکی از شاپور اول ساسانی است که به سه زبان پهلوی ساسانی (پارسی میانه)، پهلوی اشکانی و یونانی هک گردیده است و موضوع اصلی آن شرح حوادث تاریخی دوران شاپور اول به خصوص جنگ ایران و روم است که در آن جنگ سه امپراتور رومی به نام های "گردیانوس"، "فیلیپ عرب" و "والرین" به سختی شکست خوردند و این آخری پس از اسارت در بیشاپور زندانی گشت (262 میلادی).
کتیبه دیگر در زیر کتیبه اول است که به زبان پهلوی اشکانی و در 19 سطر و به دستور "کرتیر" موبد موبدان نقش شده است. "کرتیر" ضمن معرفی خود و القابش به شرح خدماتی که در این راه دین زرتشت انجام داده می پردازد و از رسیدنش به جایگاه موبد بزرگ و دادور (قاضی) تمام کشور و سرپرستی معبد آناهیتا سخن می راند.
نقش رجب
این نام را مردم محلی به این مکان داده اند .
نقش رجب شامل چند نقش از زمان ساسانیان است واز آٍثار مهم دوره ساسانی(226-642 م.) در منطقه فارس و یکی از قدیمی ترین آثار این دوره در سراسر ایران می باشد. در سه کیلومتری شمال تخت جمشید، در سمت راست جاده، روبروی راهی که به نقش رستم می رود و در داخل شکافی در کوه، چند نقش برجسته، چشم بازدید کنندگان را به خود معطوف می دارد. حجاری ها شامل چهار نقش برجسته تاجگذاری اردشیر بابکان (احتمالا در 226 م.)، تصویر کرتیر (موبد بزرگ و مقتدر اوایل دوره ساسانی)، نقش شاپور اول (241-272 م.) و تاجگذاری شاپور اول ساسانی می باشد.
حجاری های نقش رجب مراسم باشکوه تاجگذاری اردشیر بابکان، سرسلسله
شاهنشاهی ساسانی را نشان می دهد؛ که اردشیر در حال ادای احترام، حلقه شاهی
را از اهورا مزدا که برسم (گیاه مقدس) در دست دارد؛ دریافت می کند.
بین
اهورا مزدا و اردشیر، نقش دو کودک دیده می شود. نفر سمت چپ احتمالا هرمز
اول است که حامل افسر شهریاری می باشد و نفر سمت راست می تواند جانشین یا
نمادی از اهورا مزدا باشد. پشت سر شاه، تصویر حجاری شده یکی از بزرگان دوره
ساسانی است که در تمام نقش برجسته های اردشیر حضور دارد در حالی که مگس
پرانی بر روی سر سرور خود گرفته و با نشان مخصوص بر روی کلاهش نمودار می
باشد و شخصی که دستش را به ادای احترام بالا برده ولیعهد و فرزند اردشیر
(شاپور اول ساسانی) می باشد. پشت سر اهورا مزدا، دو نفر از بانوان سلطنتی
که به وسیله ستونی از این نقش برجسته مجزا شده اند به طور جداگانه مراسم
احترام را به جای می آورند. در این مجلس، کتیبه پهلوی آسیب دیده ای در
نزدیک نقش اردشیر، حجاری شده که مضمون ترجمه قسمت خوانای آن چنین می باشد:
"آیین زرتشت از بین رفته بود، من که شاهنشاهم آن را از نو برقرار نمودم".
نقش برجسته کریتر؛ نقش تصویر کرتیر، موبد معروف و مقتدر دوره ساسانی را در حالی که دست راست خود را به ادای احترام بالا برده و به طرز زیبایی حجاری شده؛ نشان می دهد. در این نقش، کتیبه ای به زبان پهلوی که 25 سطر آن خوانا و چند سطر آخر آن محو گردیده به چشم می خورد. کریتر در این کتبه ضمن معرفی خود به تعریف خدماتی که در راه دین زرتشت انجام داده می پردازد. شایان ذکر است؛ این نقش در پشت نقش اردشیر در زمانی بعد از نقش اصلی حجاری شده است.
در سمت راست، نقش برجسته شاپور اول ساسانی و اهورا مزدا، هر دو سوار بر اسب، حجاری گردیده و شاپور را در حال گرفتن حلقه شهریاری از دست اهورا مزدا نشان می دهد که متاسفانه صورت های این نقوش به شدت آسیب دیده اند. اسب ها روبروی هم در حالی که دستان خود را بالا گرفته اند، زیبایی خاصی به این مجلس می دهند.
نقش سمت چپ، شاپور اول سوار بر اسب و 9 نفر از بزرگان سلطنتی را که پشت سر وی ایستاده اند نشان می دهد که علامت خاندان های بزرگ و اسپهبدان بر روی کلاه سه نفر از این 9 نفر نمودار می باشد. نخستین فرد ایستاده در پشت سر اسب شاپور، هرمز اول ساسانی (272-273 م.) می باشد که با نشانه جانشین شاهی که بر روی کلاهش دیده می شود، معرفی می گردد.
بر سینه اسب شاپور، کتیبه ای به سه زبان دیده می شود که ترجمه آن چنین است: "این پیکری است از بغ مزدا پرست، خدایگان شاپور، شاهنشاه ایران و انیران که چهره از یزدان دارد، فرزند بغ مزداپرست، خدایگان اردشیر، شاهنشاه که چهره از یزدان دارد، نواده خدایگان پاپک شاه". صورت های این نقش نیز، مانند نقوش تاجگذاری به شدت آسیب دیده است.
- ۹۴/۰۴/۱۳