دلم شیراز و دوچشم ناز و شراب عشق می خواهد

بایگانی

۱۰ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

ین دروازه  در قدیم طاق قرآن هم گفته می شد و روزهای اول هرماه مردم از شهر خارج شده و از زیر این طاق عبور می‌کرده‌اند. در ابتدا در زمان عضد الدوله دیلمی ساخته شد و قرآنی در بالای آن جای داده شد تا مسافران با گذر از زیر آن متبرک شوند.

 

در دوره زندیه کریم خان زند پادشاه مقتدر  زند این دروازه را بازسازی کرد و اتاقی به بالای آن افزود و دو جلد قرآن بزرگ نفیس، به خط سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری، در اتاقک بالای آن جای داد.

این قرآن‌ها، که به «قرآن هفده من» معروف‌اند، اکنون از دروازه قرآن به موزه پارس ( روبروی ارگ کریم خان ) انتقال یافته‌اند.

دروازه قرآن در دوره قاجار به علت وقوع چندین زلزله دچار صدمات زیادی شد که محمد زکی خان نوری (حاکم فارس در سال1248ق و داماد فتحعلیشاه قاجار) آنرا تعمیر نمود.

درسال ۱۳۱۵ این بنا به دستور رضاخان، تخریب شد.

دروازه قرآن در سال ۱۳۲۸ شمسی با همت یکی از بازرگانان شیراز به نام حاج حسین ایگار معروف به  اعتمادالتجار ، با فاصله کمی از دروازه کهن ساخته شد.

                      

دروازه جدید در اندازه بزرگ تر، شامل دهانه قوس تیزه دار و دو ورودی کوچک بر روی جرزهای دو طرف و اتاق مستطیل شکلی بر فراز آن برای گذاشتن قرآن ساخته شد. در این بنا، آیاتی از قرآن را به خط ثلث و نسخ دور تا دور در دروازه قرآن نگاشته‌اند ؛ در

 

پیشانی شمالی این طاق آیه: «انّ هذا القران یهدی للتی هی اقوم». (سوره اسراء، آیه ۹) و بر پیشانی جنوبی و سمت شهر شیراز آیه: «قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ علی...». (سوره اسراء، آیه ۸۸) و در گوشه غربی طاق آیه: «انّا نحن نزّلنا الذّکر» و ادامه آیه در گوشه شرقی: «و انّا له لحافظون» (سوره حجر، آیه ۹) نوشته شده‌است.

تنگ الله اکبر

ورودی شیراز از طرف اصفهان تنگه ای است که  نمای کلی شهر ناگهان و لحظه ای آشکار می شود که شکوه ، سرسبزی و زیبایی منظره دشت شیراز   باعث تحسین

و اعجاب مسافران میشود آنچنانچه که واژه الله اکبر را به زبان می آورند و وجه تسمیه این تنگ نیز همین است.

این تنگ از زمان قدیم به طور طبیعی  وجود داشته و راه عبور ی در کنار آن واقع شده بود .




دروازه قران


در سال 1367 طرح پر کردن تنگ و عریض کردن ورودی شیراز آغاز شد و طی 10 سال تمامی ضایعات ساختمانی شهر به درون آن ریخته شد . طرح ورودی به مسابقه گذاشته شد و مهرداد ایروانیان برنده شد. نقش برجسته ای نیز در این تنگ قراردارد که به نقش برجسته رستم معروف و مربوط به زمان قاجاریه است .

 

آرامگاه خواجوی کرمانی

آرامگاه خواجو در شمال شیراز، در دامنه کوه صبوی و در ابتدای جاده شیراز - اصفهان، در تنگ الله اکبر قرار گرفته است. قبر وی مشرف بر دروازه قرآن است. آب چشمه معروف رکناباد نیز از کنار مقبره خواجو می گذشته .

کمال الدین ابوالعطاء محمود بن علی بن محمود، معروف به خواجوی کرمانی از مشاهیر شعرا و عرفای قرن هفتم هجری است. وی در سال ۶۸۹ هجری قمری در کرمان متولد شد و در همانجا به تحصیل علوم و فنون متداول مشغول شد. سپس به سیر و سیاحت پرداخت، به زیارت کعبه رفت و بعدها نیز مدتی درتبریز و شیراز به سر برد. وی به غیر از دیوان قصاید و غزلیات، خمسهٔ نظامی گنجوی را نیز جواب داده است. او در سال ۷۵۳ هجری قمری در شهر شیراز دار فانی را وداع گفت و در بالای تنگ الله اکبر شیراز به خاک سپرده شد.ganjoor.net

این آرامگاه در سال 1315 شمسی با اعتبارات اداره فرهنگ فارس ساخته شد. محل آرامگاه در محوطه ای بدون سقف قرار دارد. در وسط صفه آن سنگ قبری است که بالای آن محدب و دارای برآمدگی است.

روی این سنگ کتیبه ای که بیانگر قبر خواجو باشد وجود ندارد. فقط بالای سنگ عبارت: کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام به خط ثلث نوشته شده است. در بالا و پایین قبر نیز دو ستون سنگی کوتاه قرار دارد که طبق رسم آن زمان در بالا و پایین قبور عرفا و شعرا وجود داشته است.

در سال 1337 شمسی اداره باستان شناسی فارس اقدام به ساخت یک اتاق در قسمت شمالی محوطه آرامگاه کرد. در پیشانی این اتاق دو غزل از غزلیات خواجو به خط نستعلیق بر روی کاشی های آنجا نوشته شده است با این مطلع:

دوش می کردم سوال از جان که آن جانانه کو؟                     

                                   گفت: بگذر زان بت پیمان شکن پیمانه کو؟ ...

و دیگر به مطلع :

صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم                 از نسیم صبح بوی زلف جانان یافتم

که هم اینک این اتاق تبدیل به فرهنگسرای خواجو گردیده  است.

کمی بالاتر از مقبره خواجو سه غار به چشم می خورد. یکی از آنها غاری است که محل عبادت و ریاضت زهاد و مشایخ بوده و خواجو نیز مدتی در آن جا به عبادت مشغول بوده  است. غار دیگر که در دهانه آن طاقی ضربی از نوع طاق کجاوه ای از سنگ و آجر زده شده محل قبر خواجه عمادالدین محمود، وزیر معروف شاه شیخ ابواسحاق اینجو است.

در کنار این غار نقش برجسته ای از جنگ رستم و شیر دیده می شود که به دستور حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس در سال 1218 ه.ق ساخته شده است. در کنار آن نیز نقش برجسته ناتمامی از فتحعلی شاه قاجار و دو تن از پسرانش به چشم می خورد. در دو طرف این نقش برجسته دو نیم ستون به سبک ستون های دوره زندیه در درون کوه کار شده  است.

در سال 1370 به همت دانشکده ادبیات دانشگاه کرمان، کنگره بزرگداشت خواجو در کرمان برگزار شد و مراسم اختتامیه این کنگره در شیراز انجام شد. با همین انگیزه به همت شهرداری شیراز و استانداری فارس، آرامگاه خواجو مرمت و بازسازی شده که شامل بازسازی کف و بدنه و ایجاد یک سری دیواره های عمودی با مصالح سنگ است. هم چنین مجسمه ای از سر و صورت خواجه از سنگ تراشیده شده، در این مکان قرار گرفته  است.

بنای آرامگاه خواجوی کرمانی به شماره 916 در فهرست آثار تاریخی به ثبت رسید.

ارگ کریم خان

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۸ ب.ظ

رگ کریم‌خانی از جمله آثار تاریخی دوره زندیه شهر شیراز است و در ابتدای خیابان کریم خان زند، نبش میدان شهرداری قرار دارد.

ارگ کریم‌خانی - فارس

ساخت ارگ کریم خانی که در واقع دژی نظامی بوده است، بین سال‌های ۱۷۶۶ و ۱۷۶۷ میلادی انجام شد. برای این منظور کریم خان بهترین مصالح را از داخل و خارج کشور تهیه و ساخت بنا را به‌ سرعت تمام کرد.

بنای افراشته ارگ کریم‌خانی، ترکیبی از دو معماری مسکونی و نظامی است. بخش درونی ارگ با ایوان‌ها و اتاق‌های نقاشی شده، آب‌نماها و باغچه‌ها از ظرافت خاصی برخوردار است. سه ضلع شمال، جنوب و غرب هر یک دارای یک ایوان و شش اتاق مسکونی در دو طرف آن است.

" />

ضلع شرقی شامل حمام خصوصی و برخی امکانات خدماتی است. برج و باروی چهارگانه به انضمام خندقی که سابقاً دور آن حفر شده بود نیز نقش دفاعی بنا را بر عهده داشته‌اند. ضخامت دیوارها در پایه ۳ متر و در بالا 8/2 متر است. ارتفاع برج‌ها نیز ۱۵ متر می‌باشد و از آجر ساخته شده‌اند.

ارگ اندرونی، کاخ سلطنتی کریم خان و خانواده‌اش بوده که در زمینی به مساحت حدود 13 هزار متر مربع با حدود 4000 متر مربع زیر بنا در غرب میدان توپخانه قدیم واقع است.

پلان، زمینی به شکل مستطیل است. در چهار گوشه ارگ، چهار برج مدور سه طبقه قرار گرفته است که ارتفاع آنها حدود 14 متر می‌باشد و ارتفاع دیوارهای ارگ نیز به 12 متر می‌رسد.

معماری ارگ به شیوه اصفهانی و از نوع معماری درونگرا است که وجود تزیینات ظریف و زیبای داخل ساختمان در مقابل تزیینات خشن و ساده دیوارهای بیرونی گواه این مطلب است. عمده مصالح در بنای ارگ سنگ و آجر است.

 

 

در بالای ورودی اصلی، کاشیکاری از نوع هفت رنگ مشتمل بر صحنه نبرد رستم و دیو سفید مربوط به دوره قاجاریه است. بعد از ورودی در بخش داخلی هشتی قرار گرفته است. در بخش شمالی حیاط خلوتی به اضافه چند اتاق کوچک مجزا از سایر مجموعه اتاق‌های ارگ قرار دارد.

ارگ کریم‌خانی - فارس

در گوشه جنوب شرقی هشتی نیز حمام اختصاصی کریم خان ساخته شده است. در چهار گوشه بنا در کنار برجها چهار حیاط خلوت با حوضی در مرکز آن قرار گرفته است.

بخش‌های مسکونی بنا در سه جبهه شمالی، جنوبی و غربی واقع شده اند. در مرکز هر جبهه یک ایوان ستوندار با دو ستون سنگی قرار دارد که در زمان قاجاریه ستونهای اصلی ایوان‌های جنوبی و غربی برداشته شده و ستون‌های چوبی با تزیینات مارپیچی شکل جایگزین شده است. در دو طرف هر ایوان ستوندار و تالار و میان تالارها دو راهرو دو طبقه به کار رفته است.

نمای تالارها با پنجره‌های چوبی مشبک کاری شده همراه با شیشه‌های رنگی پوشیده شده است. تالارها به وسیله دو سقف پوشیده شده‌اند که یکی سقف طاقدار با مقرنس‌های گچی در بخش داخلی آن تزیین شده و دیگری سقف کاذب که با فاصله‌ای نسبت به سقف اصلی ایجاد گردیده.

بخش داخلی سقف اصلی تالارها با نقاشی‌ها و تذهیب‌های بسیار زیبایی که از نقاشی‌های عصر صفوی الگو گرفته‌اند تزیین شده است. در ترسیم این نقاشی‌ها از موادی مانند طلا، جیوه، شنگرف، گل اخرا و سایر مواد معدنی استفاده شده است.

در گوشه جنوب شرقی ارگ حمامی از دوره زندیه نیز باقی مانده است. رختکن این حمام بصورت یک هشت ضلعی ساخته شده است به این ترتیب که اضلاع اصلی آن یک چهار ضلعی است که در چهار گوشه چهار ضلعی، چهار ضلع دیگر تعبیه و بدین ترتیب بصورت یک هشت ضلعی در آمده است.

در ورودی حمام در گوشه جنوب غربی حمام قرار گرفته است و به وسیله دالان کوتاهی به رختکن مربوط می شود، در چهار سمت رختکن چهار ایوان تعبیه شده است در پای هر یک از ایوانها سه محفظه کوچک تعبیه شده که اختصاص به کفش‌ها دارد.

در وسط صحن رختکن یک حوض هشت ضلعی وجود دارد که پاشویه‌های آن کمی از سطح زمین بلندتر است و یک فواره سنگی در وسط حوض تعبیه شده است. سقف رختکن از یک عرق چین آجری ساده تشکیل شده است که در گوشه‌های آن ترنج‌های آهک‌بری بسیار زیبایی نصب شده است. در گوشه شمال غربی رختکن دالان نسبتاً طولانی است که به صحن گرمخانه حمام مربوط می‌شود.

 

جالب ترین قسمت حمام چهار ستون سنگی یکپارچه داخل گرمخانه آن است که دارای تزیینات بسیار جالبی می‌باشد که ستون‌های مذکور از ته ستون، ستون و سرستون تشکیل شده است.

در گرمخانه حمام 3 مخزن آب وجود دارد که از آب آنها برای استحمام استفاده می‌شده است. در کف خزینه وسط دیگی مسی قرار دارد که برای گرم کردن آب آن استفاده می‌شده است و از طریق انباری که در پشت حمام قرار دارد، هیزم زیر آن قرار می‌دادند.

در کف حمام دالان هایی وجود دارد که در اصطلاح به آنها گربه رو می گویند و کاربرد آنها انتقال گرمای حاصل از آتش زیر دیگ آب گرم بوده است.

کریم خان زند در سال 1163 قمری حکومت غرب ایران را در دست گرفت و تمام بناهای دوران وی در طی 14 سال حکومت او در شیراز ساخته شده‌اند.

وی به هنگام پایه گذاری حکومت در شیراز تحت تاثیر معماری صفوی قرار گرفت. وی پس از بازدید از میدان نقش جهان اصفهان تصمیم به ایجاد میدان وسیعی در شمال شیراز قدیم گرفت. این میدان به میدان توپخانه شهرت داشت.

در شمال میدان دیوان خانه کریم خان، در شرق میدان بازار وکیل و چندین کاروانسرا، در جنوب میدان حمام و مسجد وکیل و در جنوب غربی باغ و در غرب ارگ و اندرونی را بنیان نهاد.

بعد از فتح شیراز توسط آقا محمد خان، بنا بر خصومتی که با کریم خان داشت تصمیم به تخریب بناهای کریم خانی گرفت. به دنبال این تصمیم تعدادی از بناهای عصر زندیه تخریب شد، از جمله حصار شهر.

خوشبختانه بنای ارگ از تخریب محفوظ ماند و از آن به عنوان دارالحکومه امرائی که از طرف حکومت مرکزی به امیری و استانداری فارس برگزیده شده بودند، استفاده می‌شد.

ارگ کریم‌خانی - فارس

امرا و فرمانروایان عصر قاجار بنا به سلیقه های شخصی در این بنا دخل و تصرف هایی ایجاد نمودند از جمله در حیاط مرکزی دست به ایجاد یک سلسله عمارت زدند که نسبت به ارگ وصله ناجوری بود و دیگر اینکه سطح نقاشی های دوران زندیه را پوشاندند و تزییناتی دیگر مطابق با سلیقه خود ایجاد نمودند. برای انجام این کار چون گچ به راحتی بر روی لایه های قبلی گچ قرار نمی گرفت سطح دیوار را با تیشه زخم کرده و به همین دلیل بیشترین تخریب را در بنا ایجاد کردند.

در سال 1310 به دنبال ساخت مرکز شهربانی، از این بنا تا سال 1350به عنوان زندان شهربانی استفاده می‌شد و در آن سال ارگ کریم خانی تحویل دفتر فنی حفاظت آثار باستانی شد.

           

                                     

در واقع این ارگ کاربری‌های گوناگونی داشته است؛ در زمان حکومت سلسله زندیه این قلعه محل زندگی و مرکز فرماندهی شاهان زند بود. در زمان حکومت قاجارها خانه فرماندار بود. شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرا، فرماندار استان فارس دستور مرمت مینیاتوری‌های قلعه را صادر کرد. مدتی در دوره پهلوی نیز از این دژ نظامی به عنوان زندان استفاده می‌شد.

امروزه این قلعه به موزه‌ای تبدیل شده که زیر نظر سازمان میراث فرهنگی ایران اداره می‌شود.

ارگ کریم خانی در سال 1351  با شماره 918 در فهرست آثار ملیبه ثبت رسید

پاسارگاد ، آرامگاه کورش بزرگ

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۶ ب.ظ

محوطه تاریخی میراث جهانی پاسارگاد در استان فارس، شهرستان پاسارگاد، بخش هخامنش، و در کنار روستای مادر سلیمان در محدوده ای به مساحت 120 هکتار واقع شده است. فاصله پاسارگاد تا شیراز 135 کیلومتر به سمت اصفهان می باشد.

این مجموعه دربرگیرنده ابنیه‌ای چون:

آرامگاه کوروش بزرگ،

باغ سلطنتی پاسارگاد،

کاخ دروازه،

پل،

کاخ بار عام،

کاخ اختصاصی،

دو کوشک،

آب‌نماهای باغ شاهی،

آرامگاه کمبوجیه،

استحکامات دفاعی تل تخت،

کاروانسرای مظفری،

محوطه مقدس و

تنگه بلاغی

است.

این مجموعه، پنجمین مجموعه ثبت‌شده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است که طی جلسه یونسکو که در تیرماه سال ۱۳۸۳ در چین برگزار شد به علت دارا بودن شاخص‌های فراوان با صد در صد آرا در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید.



پاسارگاد



پاسارگاد
پاسارگاد در دشتی مرتفع به ارتفاع ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، در حصار کوهستان واقع شده‌است. در سده هفتم قمری اتابکی از سلغریان فارس درنزدیک آرامگاه کورش مسجدی ساخت که در آن از سنگ کاخ‌ها استفاده شده‌بود. به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در سال ۱۹۷۱ این سنگها دوباره به جاهای اصلی خود بازگردانده شدند. کاخ محل سکونت بی تردید نشان از تاثیر و نقش معماری یونانی دارد. ظاهرا هنگامی که کورش در سال ۵۴۵ پیش از میلاد سارد (پایتخت لیدی، شهری در غرب ترکیه امروزی) را به تصرف درآورد به شدت تحت تاثیر بناهای مرمرین شاهان لیدی قرار گرفته‌است. چه بسا او همان زمان شماری از اساتید اهل لیدی را در پاسارگاد به کار گماشته‌است. در کاخ تناسب جذاب سنگهای مرمر تیره و روشن، مخصوصا در پایه‌ها، جلب نظر می‌کند. این سنگها از پیرامون سیوند آورده شده‌است.

 


پاسارگاد,آرامگاه کوروش بزرگ

نام پاسارگاد
نام اصلی شهر پاسارگاد چیزی شبیه “پَسَرگََد” بوده و تلفظ امروزی نیز درست است و رابطه‌ای میان این نام و “پارس” نیست.
نام پاسارگاد از اسم قبیله‌ی شاهان پارسی یعنی قبیله ” پاسارگاد” گرفته شده که “آنان که گُرز گران می‌کشند” معنی میداده.

از گواهی‌هایی که مورخان یونانی و رومی بر جای گذارده‌اند، مشخص است که پاسارگاد را بیشتر ساخته و پرداخته کورش بزرگ میدانسته‌اند. این نظریه به چند دلیل دیگر استوارتر می‌شود. اول؛ آرامگاه کورش بزرگ که ساخته خود او بود، چنان ارتباطی از نظر طراحی نقشه و کاربرد نماپردازی در میان باغ بزرگ پاسارگاد با کاخ‌های دروازه، اختصاصی و بار نشان می‌دهد که مشخص می‌شود طراح همه یکی بوده و آن کاخ‌ها هم نتیجه سلیقه کورش بزرگ بوده‌اند. دوم کتیبه سه زبانه عیلامی, پارسی باستان و اکدی بر روی جرزها و درگاه‌های آن سه کاخ بیانگر آن است که آن‌ها با کورش ارتباط داشته‌اند. سوم، نوع معماری و به خصوص شیوه‌ی سنگ‌تراشی و بست‌های پاسارگادی قدمتی هر چند کوتاه بر معماری تخت جمشیدی را که از آغاز دوره داریوش بزرگ شروع شد، نشان می‌دهد و مخصوصا در نقوش، که از سنت‌های ملل مختلف گرفته شده‌اند، ولی هنوز به طور ثابت ریخت ایرانی نگرفته‌اند (آن چنان که در تخت جمشید می‌یابیم) حالتی آزمایشی و اولیه به خوبی نمایان است و آثار سنگ تراشان لودیه‌ای و ایونیه‌ای به ویژه در نوع تراش سنگ‌ها و ابزار و آلات سنگ‌تراشی و “نشانه‌های سنگ‌تراشان” پیداست. بنابراین شکی نمی‌توان کرد که بناهای پاسارگاد با کورش بزرگ آغاز شده‌اند و ارتباطی با کورش جوان ندارند (آن طور که فرانتس هاینریش وایسباخ تصور میکرد)..
پیشینه
سرزمین پارس زادگاه هخامنشیان بوده‌است. خاندان پارس، که به رهبری کوروش دوم (که از ۵۲۹ تا ۵۵۹ پیش از میلاد سلطنت نمود) در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، بر مادها پیروز شدند. بر پایه سنت، کوروش دوم این منطقه را به پایتختی انتخاب کرد، زیرا در نزدیکی منطقه‌ای بود که بر ایشتوویگو پادشاه ماد پیروز شد. این اولین پیروزی، پیروزی‌های دیگری چون غلبه بر لیدی، بابل نو، و مصر را به دنبال داشت. امپراتوری هخامنشی بعدا توسط پسر او کمبوجیه (۵۲۲ تا ۵۲۹ پیش از میلاد) و داریوش اول (۴۸۶ تا ۵۲۱ پیش از میلاد) تحکیم و گسترش یافت. از کوروش در عهد عتیق به عنوان آزادی‌دهنده بابل و کسی که یهودها را از تبعید بازگردانده یاد شده‌است.

در ۷۰ کیلومتری جنوب پاسارگاد، داریوش بزرگ پایتخت نمادین خود شهر پارسه (شاعری یونانی این شهر را پرس پلیس نام نهاد) را بنیان نهاد. تا هنگامی که اسکندر از مقدونیه در سال ۳۳۰ پیش از میلاد امپراتوری هخامنشی را تسخیر کرد، پاسارگاد یک مرکز مهم سلسله‌ای باقی ماند. به گفته نویسندگان باستانی، مانند هرودوت و آریان (گزنفون)، اسکندر آرامگاه کوروش را محترم شمرده و آن را بازسازی نمود.

در دوره‌های بعدی، از تل تخت هم چنان به‌عنوان یک دژ بهره‌برداری می‌شد، حال آن که کاخ‌ها متروک شده و از مصالح آن دوباره استفاده شد. از سده هفتم به بعد، آرامگاه کوروش به نام آرامگاه مادر سلیمان خوانده می‌شد، و به یک مکان زیارتی تبدیل شد. در سده دهم یک مسجد کوچک در گرد آن ساخته شد، که تا سده چهاردهم از آن استفاده می‌شد. این محوطه توسط مسافرین طی سده‌ها بازدید شده، که باعث از دست رفتن تدریجی اجزا گوناگون آن گشته‌است.

طبق نوشته‌های هرودوت، هخامنشیان از طایفه پاسارگادیان بوده‌اند که در پارس اقامت داشته‌اند و سر سلسله آنها هخامنش بوده‌است. نامدارترین رئیس اتحادیه قبائل پارس در نیمه قرن ۷ پ م چیش پیش دوم است که تا سال ۶۴۰پ م ریاست قبائل پارس را در دست داشت. او چیش پیش پور کوروش پور کمبوجیه پور چیش پیش پور هخامنش بود، که همه شان رؤسای قبائل پارس بودند. اگر برای هر کدام از اینها حدود ۴۰ سال در نظر بگیریم، می‌توان گفت که در زمانی که پارسها در منطقه پارسوای مذکور در سند آشوری (یعنی سال ۸۳۴ پ م) اقامت داشته‌اند، ریاستشان در دست هخامنش بوده‌است.


پاسارگاد,آرامگاه کوروش بزرگ

هخامنشیان نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که سرکرده طایفه پاسارگاد از طایفه‌های پارسیان بوده‌است. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس آنشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از اینرو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

به قدرت رسیدن پارسی‌ها و سلسله هخامنشی (۵۵۰-۳۳۰ قبل از میلاد) یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو سوم یونان تحت تسلط خود در آوردند. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند. مهم‌ترین سنگ نوشته هخامنشی از نظر تاریخی و نیز بلندترین آنها، سنگ نبشته بیستون بر دیواره کوه بیستون است. سنگ نوشته بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش اول را در نخستین سال‌های حکمرانی‌اش که مشکل‌ترین سال‌ها حکومت وی نیز بود. به طور دقیق روایت می‌کند. این سنگ نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست و همچنین در سایت مذکور درباره شخصیت کوروش هخامنشی آمده‌است که: همه نشانه‌ها بیانگر آنست که هدف کوروش از جنگ و کشور گشایی ایجاد یک جامعه جهانی مبتنی بر امنیت و آرامش و دور از جنگ و ویرانگری بوده‌است. کوروش در لشکرکشیها و پیروزیهایش با ملل مغلوب در نهایت بزرگواری رفتار کرد و عناصر حکومتی پیشین را مورد بخشایش قرار داده در مقامهایشان ابقا کرده مطیع و منقاد خویش ساخت. کوروش بزرگ با ایمان استواری که به اهورامزدا داشت جهانگشایی را به هدف برقرار کردن آشتی و امنیت و عدالت و از میان بردن ستم و ناراستی انجام می‌داد و در فتوحاتش به حدی نسبت به اقوام مغلوب بزرگمنشی و مهر و عطوفت نشان داده‌بود که داستان رأفتش به همه جا رسیده بود.

شایان ذکر است که پاسارگاد نام یک آثار باستانی مشهور در منطقه بوده که مورد علاقه و توجه جهانیان بویژه علاقه‌مندان به میراث ملل می‌باشد، بر این مبنا استانداری و وزارت کشور بعد از تصمیم به ایجاد شهرستان در آن منطقه و برای برجسته نمودن و زنده نگه داشتن نام و یاد پاسارگاد در سطح ایران و جهان ترجیح داد نام پاسارگاد را بر شهرستان جدیدالتأسیس قرار دهد»از طرف دیگر بانیان احداث مجموعه پاسارگاد، دولت هخامنشی بوده‌است که مسئولین محترم وزارت کشور و استانداری با تأسیس بخش هخامنش در برجسته‌تر نمودن آثار کوروش هخامنشی تلاش مضاعفی از خود نشان داده‌است چرا که فرزندان هخامنش پس از کسب قدرت و تشکیل دولت مستقل نام دولت را به احترام رئیس قبائل پارس به نام هخامنش نامگذاری کرده‌اند و این امر نشان دهنده احترام و جایگاه بلند هخامنش در بین قبائل پارس بوده‌است که مسئولین محترم وزارت کشور و استانداری فارس با نکته سنجی و ظرافت تمام این مسئله را مورد توجه قرار داده‌اند.
مشخصات
شهر باستانی پاسارگاد نخستین پایتخت شاهنشاهی هخامنشی در قلب استان فارس، در دشت رودخانه پُلوار قرار دارد. نام شهر «اردوگاه پارس» دلالت از موقعیت مکانی شهر دارد. شهر توسط کوروش بزرگ (کوروش دوم) در سده ششم قبل از میلاد ساخته شد. محوطه اصلی (۱۶۰ هکتار، حدودا ۲٫۷×۰٫۸ کیلومتر) توسط یک منطقه طبیعی بزرگ احاطه و محافظت شده‌است (حدودا ۷۱۲۷ هکتار). محوطه اصلی شامل این بناهای تاریخی است:

    آرامگاه کورش بزرگ در جنوب؛


مجسمه بالدار پاسارگاد، منسوب به کورش

تل تخت (یا «تخت سلیمان»؛ سریر پادشاهی سلیمان) و استحکامات، واقع بر یک تپه در شمال محوطه اصلی؛
مجموعه سلطنتی در مرکز محوطه اصلی، شامل بقایای: ساختمان دروازه (دروازه R)، تالار عمومی (کاخ S)، قصرمسکونی (کاخ P)، و باغ سلطنتی (چهار باغ).
در منطقه شرق یک بنای کوچک قرار دارد(۱۶×۱۶ متر) که یک پُل تشخیص داده شده‌است. در شمال مجموعه سلطنتی زندان سلیمان قرار دارد، یک برج سنگی، باحدودا ۱۴ متر ارتفاع. تاریخ ساخت این بنا مشخص نیست.

محوطه اصلی شامل منطقه حفاری‌شده‌است، اما پایتخت باستانی منطقه‌ای بسیار وسیعتر از این منطقه بوده و هنوز حفاری نشده‌است. در محوطه حفاظتی اطراف، باقیمانده‌های دیگری نیز هستند: محدوده مقدس (حدودا ۵۵۰-۵۳۰ پیش از میلاد)، و محوطه‌های تل نوخودی، تل خاری، تل سه آسیاب، دوتلان، که برخی از اینها متعلق به ماقبل تاریخ هستند، همینطور مدرسه یا کاروانسرا (سده ۱۴ میلادی). در محوطه حفاظتی همچنین پنج روستا وجود دارند که کشاورزان در آنها ساکنند.

مهم‌ترین اثر مجموعه پاسارگاد، بنای آرامگاه کورش بزرگ است که پیشتر مشهور به «مشهد مادر سلیمان» بود. در سال ۱۸۲۰ پس از پژوهش‌های باستان‌شناسی، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش کبیر مشخص شده‌است و چون گوهری در میان دشت خودنمایی می‌کند. این آرامگاه حدودا در ۵۳۰ تا ۵۴۰ قبل از میلاد از سنگ آهکی به رنگ سفید ساخته شده‌است. بنای آرامگاه میان باغ‌های سلطنتی قرار داشته و از سنگ‌های عظیم، که درازای بعضی از آن‌ها به هفت متر می‌رسد،، ساخته شده‌است.

تخته سنگ‌های آرامگاه با بست‌های فلزی معروف به بست دم چلچله‌ای، به هم پیوسته بوده، که بعدها آن‌ها را کنده و برده‌اند و اکنون جایشان به صورت حفره‌هایی دیده می‌شود که بیشترشان را تعمیر کرده‌اند.

بنای آرامگاه دو قسمت مشخص دارد:

سکویی ۶ پله‌ای که قاعده آن مربع مستطیلی به وسعت ۱۶۵ متر مربع است.
اتاقی کوچک به وسعت ۵/۷ متر مربع که سقف شیب بامی دارد و ضخامت دیوارهایش به ۵/۱ متر می‌رسد.

پایه بنا (۱۳٫۳۵×۱۲٫۳۰ متر) از شش لایه پلکانی تشکیل شده‌است، که از آن‌ها اولی به بلندی ۱۷۰ سانتی متر، دومی و سومی ۱۰۴ سانتی متر، و سه عدد آخری ۵۷٫۵ سانتی متر هستند. ارتفاع کلی بنا در حدود ۱۱ متر است. در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته و ۷۵ سانتی متر پهنای آن است. این درگاه کوتاه نیز دارای دو در سنگی بوده که از بین رفته‌است.

خزانه آرامگاه، در بالاترین نقطه، شکل یک خانه شیروانی ساده با یک ورودی کوچک در غرب را دارد. تا حدود صد سال پیش باور بر این بود که این بنا آرامگاه مادر سلیمان باشد و در دوره اتابکان در زمان آل بویه با استفاده از ستون‌های باقی مانده از کاخ‌های باستانی مسجدی با نام «مسجد اتابکی» در گرد آن ساخته و یک محراب کوچک در خزانه آرامگاه کنده‌کاری شد. در دهه ۱۹۷۰ بقایای مسجد پاکسازی شده و تکه‌های تاریخی به نزدیکی مکان‌های اصلی‌شان بازگردانده شدند.

پس از کشته شدن کوروش در جنگ با سکاها یا ایرانیان شمالی، جسد وی را مومیایی کرده و درون تختی از زر نهاده و اشیای مهم سلطنتی و جنگی او را در کنار وی گذارده بودند. به گزارش مورخان زمان اسکندر، وقتی اسکندر به پاسارگاد آمد و از مقبره کوروش که در میان باغی بزرگ قرار داشت دیدن کرد به آریستوبولوس دستور داد درون مقبره را تزیین کند. آریستوبولوس در درون مقبره تابوتی زرین، یک میز و تعدادی ظروف زرین و سلاحهای گرانقیمت و لباسهای شخص کوروش و کلیه جواهراتی را که زمانی به دست می‌کرد یا به خود می‌آویخت مشاهده کرد. این آرامگاه در آن زمان توسط تعدادی مغ محافظت می‌شود اما در زمان اسکندر مورد دستبرد قرارگرفت و کلیه اشیاء گرانقیمتش به سرقت رفت.

در شیب سقف آرامگاه دو حفره بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن سنگ‌ها و کم کردن از بار سقف ایجاد شده‌است و برخی اشتباها، جای نگهداری کالبد کوروش و همسر وی دانسته‌اند.

آرامگاه کوروش در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار می‌آمده این امر باعث گردیده که در دوران اسلامی هم این تقدس حفظ شود، اما تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبوده‌است و از سوی دیگر مردم هم ساختن بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشری می‌دانسته‌اند و به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته‌است، نسبت می‌داده‌اند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت می‌شمردند و آن را به مادر او نسبت می‌دادند و «مشهد مادر سلیمان» می‌خواندند.

اسکناس‌های سبز رنگ پنجاه ریالی ایران از سال ۱۳۵۲ خورشیدی تا ۱۳۵۷ با نقشی از پاسارگاد چاپ و نشر می‌شد.


پاسارگاد,آرامگاه کوروش بزرگ

استحکامات دفاعی تل تخت

نمای پاسارگاد از روی تپه تل‌تخت. نزدیکترین بنا آرامگاه کمبوجیه و دورترین بنا که در مرکز قسمت بالایی تصویر دیده می‌شود آرامگاه کورش بزرگ است. بین این دو بنا، ویرانه‌های کاخهای هخامنشی دیده می‌شوند.

این استحکامات با وسعتی در حدود ۸۰۰۰ متر مربع بر روی تپه‌ای عظیم در انتهای شمالی پاسارگاد قرار دارند. استحکامات مذکور معماری چهار دوره را به خود اختصاص داده‌است:

ساختارهای سنگی؛ عموما مربوط به دوره اول هخامنشی.
ساختارهای خشتی؛ مربوط به دوره دوم هخامنشی.
ساختارهای خشتی و سنگی؛ مربوط به دوره سلوکی و اشکانی.
ساختاری خشتی، آجری و سنگی؛ مربوط به اواخر دوره ساسانی.

ساختار اول (سنگی) به روش بنایی خشک و با استفاده از قالبهای بزرگ سنگی و یک شیوه اتصالی بنام آناتیروسیس (Anathyrosis)، که تمدنهای آسیای صغیر در سده ششم میلادی با آن آشنا بودند، بنا شده‌است. نقشه عمومی سکو یک متوازی‌الاضلاع با ابعاد تقریبی ۹۸×۷۹ متر و با تورفتگیهایی در کناره‌های شمالی و جنوبی، است. ارتفاع اصلی آن تقریبا ۱۵ متر بوده‌است. اولین مرحله از ساخت بنا توسط کوروش بزرگ انجام گرفته و با مرگ وی در سال ۵۳۰ قبل از میلاد متوقف شد. مرحله دوم در دوران داریوش بزرگ با استفاده از آجرهای خشتی (گلی) ساخته شد (۴۸۶ تا ۵۲۲ قبل از میلاد).
مجموعه سلطنتی
این مجموعه در مرکز پاسارگاد قرار گرفته‌است واز تعدادی کاخ تشکیل شده که در اصل در محدوده مجموعه باغها قرار دارند (معروف به «چهار باغ»). بدنه اصلی کاخ‌ها از سالن‌های ستون‌دار تشکیل شده‌است. تالار عمومی (کاخ S) حدودا در سال ۵۳۹ پیش از میلاد ساخته شده. تالار ستون‌دار آن دو ردیف چهار ستونی دارد. پایه ستونها از سنگ سیاه هستند (۱٫۴۳×۱٫۴۳ متر)، و بدنه آن‌ها از سنگ آهکی سفید است. پایه ستون‌ها ۱٫۰۴ متر و بدنه ستون‌ها ۱۲٫۰۶ متر ارتفاع دارند. سرستون‌ها از سنگ سیاه بوده‌است. شواهدی موجوداست که سرستون‌ها یک شیر مرکب، شاخ‌دار و یال‌دار، را نشان می‌داده‌است. کاخ یک سرسرا در هر طرف داشته‌است. برخی از نقوش برجسته درگاه‌ها حفظ شده‌اند، که پیکر انسان و دیوها را نشان می‌دهند. کاخ مسکونی کوروش دوم (کاخ P) بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۳۵ پیش از میلاد بنا شده‌است. سالن ستون‌دار این کاخ (۳۱٫۱×۲۲٫۱ متر) پنج ردیف ستون و در هر ردیف شش ستون دارد، و سرسرای پر ابهت آن در جنوب شرقی به ابعاد ۷۵٫۵×۹٫۳ متر است.

 


عبارت «من کورش هستم، شاه هخامنشی» که به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی روی یک ستون در پاسارگاد حک شده‌است.

کاخ دروازه در حدود شرقی محوطه اصلی قرار دارد و شامل یک تالار ستون‌دار با نقشه چهار ضلعی و ابعاد ۲۵٫۵×۲۸٫۵ متر است. این تالار ۸ ردیف ستون دارد. این تالار دو در ورودی اصلی در محور طولی کاخ و دو در فرعی در محور عرضی کاخ دارد.

در یکی از چار چوب‌های دروازه، یک نقش برجسته مشهور از یک پیکر انسان مانند که بال‌هایی دارد دیده می‌شود. این طرح که تنها نقش باقی مانده در کاخ دروازه‌است، مردی را نشان می‌دهد که ریش انبوه و چهار بال که رو به مرکز تالار دارد.

کوشک‌های (پاویلیون‌ها) A و B که در شرق و جنوب باغ شاهی قرار دارند، احتمالا دو ورودی به باغ سلطنتی بوده‌اند. از این دو، کوشک B بهتر حفظ شده‌است. این کوشک با ابعاد ۱۱٫۷×۱۰٫۱ متر از یک سکوی چهارضلعی از سنگ‌های آراسته تشکیل شده‌است.
آرامگاه کمبوجیه
آن چه از این بنا باقی مانده دیواری بلند به ارتفاع حدود ۱۴ و طول تقریبی ۷٫۵ متر است. این بنا به بنای کعبه زرتشت در نقش رستم شباهت دارد در حالی که از نظر قدمت، قدیمی‌تر و از نظر استحکام و فن ساخت نمایانگر اجرایی قوی‌تر از بنای کعبه زرتشت است.
محوطه مقدس
این محوطه که در ۳ کیلومتری آرامگاه کوروش و در غرب مجموعه پاسارگاد واقع شده‌است شامل تپه‌ای تاریخی و دو سکوی مجزای سنگی است. برخی از محققین اعتقاد دارند که سکوی سوم کشف‌نشده‌ای وجود دارد که تثلیث خدایان باستانی – اهوارامزدا، مهر و آناهیتا – را نمایشگر است.
کاروانسرای مظفری
در دوره آل مظفر برای اسکان کاروانهای تجارتی و زیارتی که از مسیر جاده شاهی می‌گذشتند، کاروانسرایی با استفاده از سنگ‌های آورده شده از بناهای سلطنتی پاسارگاد به طرح چهار ایوانی در کنار آرامگاه کورش ساخته شده که امروزه بقایای دیوار و شالوده آن قابل مشاهده‌است.

بازار وکیل

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ب.ظ

یکی از بازارهای زیبا و سنتی ایران که همه ساله گردشگران زیادی را به خود جذب میکند بازار وکیل شیراز است که در زمان کریم خان زند (۱۱۷۲ تا ۱۱۹۳ ه.ق) در شرق شیراز در محله درب شاهزاده، در کنار مسجد وکیل و در شرق میدان شهدا ( شهرداری)احداث شده است.

معماری این بنا بر گرفته از بازار قیصریه لار و همچون بازارچه بلند اصفهان ساخته شاه عباس کبیر است اما عرض بازار وکیل بیش از سایر بازارهاست. همچنین 74 دهانه طاق ضربی بازار با ارتفاع بیش از 11 متر مرتفع تر از طاق سایر بازارهاست که البته هم اینک به علت خاکریزی کف بازار، ارتفاع طاق ها به ده متر تقلیل یافته است.

این بازار که از نظرمعماری دارای سه فضای عبور و مرور (فضایی برای گذر مشتریان)، حریم مغازه (به ارتفاع تقریبی 2 پله بالاتر از سطح زمین)، فضای مغازه (محل فروش) است. دارای پنج در بزرگ است که در چهار سوی آن قرار گرفته است. هم چنین شامل دو رشته شمالی - جنوبی و شرقی - غربی است که چون صلیبی یکدیگر را قطع کرده اند. در تقاطع این دو رشته چهار سوق قرار گرفته است که بر روی یک هشتی قرار دارد. این چهار سوق دارای طاق بزرگ ضربی محکمی است و در پای طاق نیز چند ترنج آجرکاری شده است.

در هشتی نیز مغازه هایی چهارگوش در دو طبقه وجود دارد.بازار

ضلع شمالی - جنوبی بازار از دروازه اصفهان شروع می شود و تا کوچه جنوبی سرای مشیر ادامه می یابد. در دو طرف این راسته هر قسمت 41 جفت (82 باب) مغازه وجود دارد که در جلو هر یک سکویی از قطعات سنگی بزرگ که بر روی آن، ترنج هایی برجسته حجاری شده است. در این بازار برای مصونیت از رطوبت، مغازه ها را در حدود یک متر فراتر از سطح زمین ساخته اند. مغازه ها اغلب دارای پستو بوده و در دو طبقه طراحی شده اند.

در شمال شرقی این راسته، چند کاروانسرای قدیمی به نام های روغنی، گمرک و احمدی ساخته شده است که در ورودی آنها در درون بازار است. هر یک از این کاروانسراها دارای چندین حجره می باشند.

راسته شمالی - جنوبی را بازار بزازان نیز نامیده اند. در سال 1315 به علت گسترش خیابان زند 11 حجره از حجره های این ضلع از بین رفته است.

ضلع شرقی - غربی نیز دارای دو بخش است:

1. قسمت شرقی چهار سوق که آن را بازار علاقه بندان می نامند. این بخش دارای 19 جفت مغازه است که هم اینک مرکز فرش است و مغازه های عطاری نیز در این قسمت یافت می شود.

2. قسمت غربی چهارسوق که آن را بازار ترکش دوزها می نامند و دارای 10 جفت مغازه است که هم اینک مرکز فروش فرش های ایرانی است.

در ضلع جنوبی چهارسوق در موازات با بازار ترکش دوزها، بازار دیگری قرار دارد که مدخل آن در جلو سر در مسجد وکیل است و به بازار شمشیرگرها معروف است. این بازار نیز دارای 11 جفت مغازه است.

در زیر چهار سوق، حوض بزرگی از سنگ مرمر قرار داشته که آب آن از مجرایی که از زیر بازار ترکش دوزها می گذشته، تأمین می شده است. این مجرا به صورت طاق ضربی است و از آجر و ساروج ساخته شده است و هم اینک نیز وجود دارد اما حوض مریری به علت بالا آمدن کف بازار، از بین رفته است.

سیستم تهویه هوا به علت ارتفاع زیاد سقف طاق و تویزه ای بازار کامل بوده. این امر به وسیله بادگیرهایی ساده انجام می گرفته هم چنین دریچه ها و روزنه هایی به نام جامخانه یا هورنور در زیر سقف تعبیه شده بوده که هوا و نور کافی را به بازار می رسانند اما هم اینک پس از مرمت، این روزنه ها بسته شده اند. هم اینک در بالای مغازه ها مشبک هایی جهت تهویه هوا و روشنایی وجود دارد.

در ورودی جنوب این بازار در سال 1368 از جانب میراث فرهنگی، اندکی پی بندی شده است. سیم کشی جدید برق مغازه ها از یک طرف بازار به دیگر سو، چهره قدیمی بازار را مخدوش نموده است.

سازمان میراث فرهنگی، بازار وکیل را در تیرماه 1315 با شماره 924 به ثبت رسانده است.

 

حمام وکیل


از بناهای دوران کریم خان زند (1172-1193) در شیراز است که به دستور وی در محله میدان شاه، جنب مسجد وکیل (خیابان طالقانی) ساخته شد.این حمام که به عنوان حمام عمومی شهر شناخته می شد، دارای چهار قسمت مرتبط با یکدیگر است. مدخل ورودی این حمام هم اینک یک هشتی است که در ابتدا وجود نداشته و دوره پهلوی احداث شده است. این هشتی دارای سقفی با گچ کاری برجسته است. پس از آن سر بینه حمام به شکل هشت ضلعی منظم و وسیعی دیده می شود که بیشترین تزیینات را داراست. آهکبری های سقف و دیوارهای این قسمت مربوط به دوران کریم خانی بوده که بیشتر به شکل طرح های گلدانی است اما در زمان قاجاریه، آثار زندیه کلنگی شده و قاجاریان بر روی آن آهکبری هایی به شکل داستان های اساطیری (داستان شیرین و فرهاد، پیرزن و سلطان سنجر، بیژن و منیژه و معراج حضرت رسول) انجام داده اند، در حال حاضر نیز به جهت تنوع بیشتر طرح های قاجاری، یکی دو طرح زندی مرمت شده و در بقیه قسمت ها طرح های قاجاری حفظ شده اند. هورنور یا جامخانه هایی که در سقف تعبیه شده اند، روشنایی این بخش را تأمین می کنند.حمام

در اطراف این سربینه، سکوهایی برای تعویض لباس ساخته شده و چهار حوض سنگی نیز جهت استحمام در آن وجود دارد.

ستون های این حمام از جنس سنگ گندمک گوگرد دار و سخت است. این ستون ها یک پارچه هستند و بر روی آنها به فرم هندسی، مقرنس گچی کم عمق دیده می شود ولی مقرنس آن برجسته است.

در وسط محوطه سر بینه حوض کثیرالاضلاعی از سنگ ساخته شده و در یک سمت آن راهرویی است که به هشتی دوم منتهی می شود. در کف حمام چندین رج آجر آب خروده کار شده و بین آنها ساروج ریخته اند تا فشار آب را تحمل کند.

در دوران پهلوی حمام به دو بخش تقسیم شد. بخشی از آن سربینه حمام بود که به زورخانه تبدیل شد. در برزخ یا هشتی دوم که به گرم خانه می رود، قسمتی وجود داشته (در سمت راست ورودی هشتی دوم) که دیواری ضخیم، قطور و توپر بوده و در بالای آن (در پشت بام) حوض آبی بوده که آب حمام از آغاز تأمین می شده، پس از تبدیل سر بینه به زورخانه، این دیوار برداشته شده و راهی به خیابان طالقانی گشوده شد که به در ورودی حمام تبدیل گشت. هم اینک این در مسدود و به دیوار تبدیل شده است.

پس از عبور از هشتی دوم به گرمخانه حمام وارد می شویم که دارای سه خزینه آب گرم، آب سرد و آب ولرم است. در زیر این خزینه ها کانال هایی به نام گربه رو جهت گرم کردن حمام وجود دارد.

آب رسانی به این حمام از طریق چاهی در ضلع غربی (گاو چاه) صورت می گرفت. در زیر خزینه اصلی (آب گرم) تون حمام قرار دارد. در کف حمام نیز گربه روهایی وجود دارد که در بدنه دیوار به دودکش ها منتهی می شود. این گربه روها علاوه بر آن که گرمای اضافی را به کف حمام منتقل می کند، دوده های ناشی از سوخت را نیز به بیرون هدایت می کند.

در زمان پهلوی برخی از قسمت های حمام به نمره خصوصی تبدیل شد. چنان که از دو شاه نشین قرینه با دو حوض سنگی موجود در فضای حمام، شاه نشین سمت راست به نمره خصوصی تبدیل شد. هم اینک حوض سنگی آن از بین رفته است. دو شاه نشین اختصاصی دیگر پس از این دو شاه نشین وجود دارد که شاه نشین سمت راست در طرفین خزینه ها، به نمره خصوصی تبدیل شده بود.

حمام وکیل که به علت تغییر وضع حمام های عمومی از صورت قبلی خارج شده بود، در سال 1351 توسط اداره باستان شناسی مورد مرمت قرار گرفت.

این بنا با شماره 917 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

مسجد وکیل


مسجد وکیل یا جامع وکیل از آثار دوره زندیه در شیراز است. این مسجد با 11 هزار متر مربع مساحت، 8660 متر زیربنا، 120 متر طول و 80 متر عرض در سال 1187 ه.ق. توسط کریم خان زند در محله درب شاهزاده، خیابان طالقانی فعلی و در حد فاصل حمام وکیل و بازار وکیل ساخته شده است.

در دو لنگه ورودی مسجد با 8 متر ارتفاع و 3 متر پهنا در هر لنگه، در ضلع شمالی مسجد قرار گرفته است. و در کنار آن نیز ورودی در بازار شمشیرگرها وجود دارد.

بر فراز سر در مسجد کتیبه ای کاشی کاری شده قرار دارد که با خط نسخ آیات قرآنی بر روی آن نگاشته شده است. در پایان نیز تاریخ 1306 ه. قید گردیده است. بر فراز آن نیز در میان فضایی کاشی کاری شده، کتیبه ای قرار دارد که نام فتحعلی شاه و حسین علی میرزا با خط ثلث و آب طلاکاری شده بر روی آن نگاشته شده است.

در پیشانی طاق سردر، کاشی هفت رنگ وجود دارد، در زیر طاق نیز با کاشی هفت رنگ مقرنس کاری شده است. دو طرف جرز طاق نیز با تصاویر گل و بته کاشی کاری شده است در دو طرف در ورودی دو کتیبه قرار گرفته که با خط ثلث عالی بر روی آن عبارت محمد، علی، الله اکبر بر روی کاشی نگاشته شده است. بر فراز چهار چوب این در، سنگ سه گوشی است که بر پایین آن نیز همان عبارات نگاشته شده و در پایان نیز تاریخ 1260 قید گردیده است.

در ورودی به سوی دالانی هشت ضلعی گشوده می شود که سقف آن با تصاویر گل و بته کاشی کاری شده و بر روی آن با خط کوفی عبارات لااله الاالله و یاعلی نوشته شده است.

بر دیوار رو به روی در ورودی مجلسی کاشی کاری شده به شکل مربع مستطیل قرار دارد که به دو بخش تقسیم شده است و بر روی این دو حدیثی از حضرت رسول (ص) با خط نستعلیق نوشته شده است.

در زیر این کتیبه، قطعه سنگی گندمکاری به شکل مربع مستطیل قرار گرفته که با خط نستعلیق عباراتی بر روی آن نگاشته شده است. در کنار این قطعه سنگ، کتیبه ای از سنگ مرمر مربع شکل قرار دارد که با خط نسخ بر روی آن عباراتی نگاشته شده است.

بر دیوار رو به روی حیاط نیز سنگی سه گوش با عبارات لااله الا الله به خط کوفی قرار گرفته است. در زیر آن نیز بخشی از آیت الکرسی نگاشته شده است.

دالان هشت ضلعی به دو راهرو متصل است که در زاویه 90 درجه ای راهرو سوم، حیاط مسجد با طول 60 متر و عرض 60 متر با کف پوشی از سنگ مرمر قرار گرفته است. در انتهای راهرو اول سمت چپ در ورودی، دستشویی و اتاق هایی قراردارد که پیش از این اتاق طلاب بوده و هم اینک به انبار تبدیل شده است.

در وسط حیاط حوضی به طول40 متر و عرض 5 متر و عمق 2 متر با تخته سنگ هایی در لبه آن به طول 3 تا 4 متر به کار رفته است.

عمق این حوض هم اینک ...متر است .در چهار ضلع حیاط، طاق نماهایی قرار گرفته است که تا ارتفاع یک متر از سطح زمین در پایین جرزها ستون ها، سنگ گندمک با تصاویر گل و بته حجاری شده، قرار گرفته است. بر فراز این سنگ ها کاشی کاری شده است و با تصاویر گل، بته، نارنج و اسامی خداوند، مزین شده است.

در ضلع شمالی مسجد طاق مروارید با دو گلدسته کاشی کاری شده قرار گرفته که ارتفاع آن 20 متر و پهنای دهنه آن به تنهایی 12 متر و با جرزهای کاشی کاری شده سمت چپ و راست طاق 20 متر است. در چهار ضلع طاق مروارید، سه طاق نمای کوچک و یک شاه تویزه قرار دارد. یکی از این طاق نماها، دهنه راه ورود به حیاط مسجد است و سه طاق نمای دیگر جلو رواقی با 5 متر عرض را تشکیل داده اند. نمای بیرونی طاق مروارید، سقف و جرزهای آن نیز با کاشی هفت رنگ با طرح های گیاهی و هندی پوشیده شده است.در چهار ضلع حیاط، طاق نماهایی قرار گرفته است که تا ارتفاع یک متر از سطح زمین در پایین جرزها ستون ها، سنگ گندمک با تصاویر گل و بته حجاری شده، قرار گرفته است. بر فراز این سنگ ها کاشی کاری شده است و با تصاویر گل، بته، نارنج و اسامی خدانوند، مزین شده است.

در ضلع شمالی مسجد طاق مروارید با دو گلدسته کاشی کاری شده قرار گرفته که ارتفاع آن 20 متر و پهنای دهنه آن به تنهایی 12 متر و با جرزهای کاشی کاری شده سمت چپ و راست طاق 20 متر است. در چهار ضلع طاق مروارید، سه طاق نمای کوچک و یک شاه تویزه قرار دارد. یکی از این طاق نماها، دهنه راه ورود به حیاط مسجد است و سه طاق نمای دیگر جلو رواقی با 5 متر عرض را تشکیل داده اند. نمای بیرونی طاق مروارید، سقف و جرزهای آن نیز با کاشی هفت رنگ با طرح های گیاهی و هندی پوشیده شده است. ازاره داخلی طاق از سنگ مرمر سبک است و ازاره جرزهای دو سوی چپ و راست طاق از بنگ گندمک منقش ساخته شده است. بر فراز پیشانی طاق بر روی کاشی هفت رنگ، عباراتی نگاشته شده است. بر روی جرزهای دو سوی طاق نیز با خط نسخ عباراتی نگاشته شده است. در کمرکش طاق کتیبه ای با تاریخ 1243 قرار دارد. در لبه داخلی طاق نیز کتیبه ای با خط ثلث از آیات قرآنی قرار گرفته است.

در ضلع جنوبی حیاط مسجد، طاقی در قرینه با طاق مروارید و همانند آن با چهار طاق نما ساخته شده است. در زیر این طاق، در ورودی شبستان بزرگ مسجد با ابعاد 75×36 متر قرار دارد. طول شبستان 13 دهنه و عرض آن 5 دهنه دارد. در این شبستان 48 ستون سنگی یکپارچه با ارتفاع 5 متر و قطه 80 سانتیمتر با طاق های ضربی قرار گرفته است که به صورت مارپیچی به سبک زندیه حجاری شده است. کف پوش شبستان تخته سنگ هایی صاف است و ازاره آن تا ارتفاع یک متر و نیم از سطح زمین پوشیده از سنگ گندمک است.

مسجد وکیل





در این شبستان محرابی با کاشی هفت رنگ و تصاویر گل و بته قرار دارد که ازاره آن به ارتفاع یک متر از سطح زمین پوشیده از سنگ مرمر است.

سقف محراب مقرنس کاری شده و در وسط محراب عباراتی بر روی کاشی نوشته شده است. در گوشه های بیرونی سقف محراب نیز آیاتی با خط ثلث نوشته شده است. جرزهای سمت راست و چپ محراب پوشیده از کاشی هفت رنگ است و در آن کاشی معرقی به کار رفته که بر آن عبارت یاعلی به خط کوفی نوشته شده است.

در سمت چپ محراب منبری با طول 6.40 متر و عرض 1.26 متر و قطر 5.5 متر از جنس مرمر مراغه آذربایجان با 14 پلکان قرار گرفته که همچنان پابرجاست.

در ضلع غربی حیاط 11 طاق نما وجود دار که بر جرزها و لچکی آنها کاشی های رنگین قرار گرفته است. در پیشانی این طاق نماها، اسامی خداوند نقش بسته است. بر پیشانی طاق ششم نیمه ای آیه ای قرآنی با خط نسخ نگاشته شده و در ضلع شرقی که قرینه ضلع غربی با 11 طاق نما و کاش کاری رنگین است، بر پیشانی طاق ششم، نیمه اول آیات طاق ششم ضلع غربی با خط نسخ نوشته شده است.

در این شبستان، سقف (گنبدهای میان تویزه ها) تنها در امتداد در ورودی تا محراب کاشی کاری شده و بقیه عرق چین ها از آجر است.

در پشت هر دو طاق نماهای ضلع شرقی و غربی، رواقی کوچک قرار دارد که در پشت رواق ضلع شرقی شبستانی 4 دهنه با طول 25 متر و عرض 20 متر قرار گرفته که سقف آن آجری است و در آن 12 ستون سنگی یکپارچه به ارتفاع 5 متر قرار دارد. این شبستان را شبستان زمستانی مسجد می نامند. در کتیبه های سر در ورودی و حاشیه ایوان آیات قرآنی با خطوط ثلث و نسخ در زمینه لاجوردی نگاشته شده است. در ضلع شمال شرقی حیاط مسجد، حیاط کوچکی با 35 متر طول و 20 متر عرض قرار گرفته که درون آن نیز حوضی سنگی وجود دارد.این مسجد یک بار به وسیله حسین علی میرزا فرمانفرما فرزند علی شاه قاجار (1250 - 1212 ه.ق) مرمت شده است. مسجد وکیل به مدت 10 سال محل برگزاری نماز جمعه بوده است.

سازمان میراث فرهنگی این بنا را در سال 1311 ه.ش. با شماره 182 به ثبت تاریخی رسانده است.

سرای مشیر

 

مشیر 4 سرای مشیر

سرای مشیر یا سرای گلشن از آثار دوره قاجاریه در شیراز است که در انتهای جنوبی بازار وکیل در گوشه شرقی آن قرار گرفته است.

این سرا که دارای طرح و نقشه ای دایره ای (هشت گوش) است، توسط میرزا ابوالحسن خان مشیرالملک احداث شده است و به همین دلیل به سرای مشیر معروف است.

سر در ورودی سرای مشیر، دارای دو طبقه کاشی کاری شده است که چند لچکی نیز در آن قرار دارد.

مشیر 9 620x413 سرای مشیر

در بالای آن نیز، به جهت نورگیری حجره های طبقه دوم سرا، پنجره ای مشبک از آجر قرار گرفته است.رخ بام نیز از قطعات سنگ یکپارچه تهیه شده است. در دو طرف نمای سردر ورودی، دو اسپره کاشی کاری شده وجود دارد و بالاتر از آن، مقرنس هایی از کاشی قرار گرفته است.

در زیر آن کتیبه ای کاشی کاری شده با زمینه لاجوردی و خط نستعلیق عبارت سرای گلشن بنای مرحمت پناه حاجی میرزا ابوالحسن خان مشیرالملک شیرازی را نشان می دهد.

در پایین کتیبه، دو سنگ مرمری قرار گرفته که بر روی آنها در سه سطر عبارتی در بیان اهداف تأسیس سرا، حجاری شده است و در پایان نیز تاریخ ۱۲۸۲ ه.ق قید شده است.

در دو طرف این دو سنگ، دو حاشیه کاشی کاری مزین به شاخ و گل و برگ، قرار گرفته است.

دو پله از دو تخته سنگ یک پارچه، در ورودی این سرا به سوی دالان ورودی قرار دارد. در عرق چین سقف دالان ورودی ترنج هایی بر وری قطعات کاشی کاری وجود دارد.

سرای مشیر دارای دو طبقه است که کف پوش طبقه اول از قلوه سنگ و طبقه دوم سنگ و آجر است. در هر طبقه حجره هایی وجود دارد و در جلو حجره ها، ایوانی قرار گرفته است. حجره های طبقه دوم یکتو هستند و مرزهای لچکی های آن کاشی کاری شده است.

حجره های طبقه یا اشکوب اول، تودرتو می باشد و به وسیله راهرویی به حیاط متصل می شوند. این حجره ها دارای درهای چوبی منبت و مشبکی هستند که از چوب ساج ساخته شده اند. سه رشته پلکان در سه ضلع مختلف طبقه اول را به طبقه دوم متصل می کند.

طبقه یا اشکوب دوم در لبه ایوان دارای فخرمدین است. این بنا خود به شکل هشت ضلعی است که اتاق ها در هشت ضلع آن قرار گرفته است.

در وسط حیاط نیز حوض بزرگ هشت ضلعی ای قرار دارد که لبه و پاشویه آن از سنگ های مختلف یکپارچه ساخته شده است و در آن سه فواره وجود دارد. در چهار طرف این حوض، باغچه هایی قرار گرفته است و در آن درخت نارنج پرورش یافته است.

مشیر 6 620x465 سرای مشیر

کف پوش سرای مشیر، قطعات کوچک سنگ است.

در ضلع شمالی این سرا، در فضای بسته هشت ضلعی، ساختمان هایی قرار گرفته که دارای سقف مرتفعی است که کاشی کاری و مقرنس کاری شده است.

در وسط گنبد آن نیز، بادگیری وجود دارد که در دهانه آن اشعاری مشتمل بر نام چهارده امام، با خط نستعلیق بر روی کاشی نگاشته شده است.

 در ضلع جنوبی حیاط نیز تالار و اتاق هایی در بخش های بالا و پایین قرار دارد.در ضلع شرقی و غربی حیاط، مغازه ها و راهروهایی وجود دارد که در مغازه ها همگی ارسی های چوبی است که با شیشه های رنگی تزیین شده است.

معماری این بنا، برگرفته از معماری کاروانسراهای صفوی است.

سازمان میراث فرهنگی، این بنا را در سال ۱۳۴۷ ه.ش . با شماره ۴۲۴ به ثبت تاریخی رسانید .

جایی که روزانه پذیرای هزاران گردشگر داخلی و خارجی است.

این بنا امروزه به محلی تبدیل شده تا بخشی از صنایع دستی استان فارس در آن به نمایش درآید. در محوطه سرای مشیر ۱۰ فروشگاه متعلق به میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری برای حمایت از تولید کنندگان و صنعتگران صنایع دستی قرار داده شده تا محلی برای عرضه تولیدات صنعتگران استان فارس باشد.

در سرای مشیر بیش از ۶۰ رشته تولیدات صنایع دستی را می توان ملاحظه کرد. از قدیم ندیما مغازه  کنار سرای مشیر یکی از بهترین فالوده فروشیهای شیراز بود و اگر شما هم به آنجا سر زدید کامتون رو هم شیرین کنید. مهدی

 

 

مشیر 5 سرای مشیر

آرامگاه سعدی

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

آرامگاه شیخ مشرف‌الدین مصلح‌الدین سعدى شیرازى شاعر قرن هفتم است که در سال 606ﻫ..ق در شیراز به دنیا آمد و در سال 695ﻫ..ق در شیراز درگذشت.






آرامگاه وى در شهر  شیراز و در دامنه کوه فهندژ، در انتهاى خیابان بوستان واقع شده است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وى اواخر عمر خود را در آن‏جا مى‏گذرانیده و سپس در همان‏جا نیز مدفون گردیده است. براى اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس‌الدین محمد صاحبدیوان وزیر معروف آباقاآن، مقبره‏اى بر فراز قبر سعدى ساخته شد.در سال 998 ﻫ..ق به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثرى از آن باقى نماند، تا این که در سال 1187ﻫ..ق به دستور کریم‏خان زند، عمارتى از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ ساخته شد که شامل دو طبقه بود.













طبقه زیرین داراى راهرویى بود که پلکان طبقه دوم از آن‏جا شروع مى‏شد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسى‌دار ساخته شده بود. در اتاقى که سمت شرقى راهرو بود، مقبره سعدى قرار داشت و معجرى چوبین آن را احاطه کرده بود. قسمت غربى راهرو نیز به موازات قسمت شرقى، شامل دو اتاق مى‏شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابیناى شیرازى در اتاق غربى این قسمت مدفون شد. طبقه بالاى ساختمان نیز همانند طبقه زیرین بود؛ با این تفاوت که بر روى اتاق شرقى که قبر سعدى در آن جا بود، به احترام شیخ اتاقى ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت.











این بنا در دوره قاجاریه، در سال 1301 توسط فتحعلى‏خان صاحبدیوان مرمت شد و چند سال بعد نیز حبیب‏اللّه خان قوام‏الملک دستور تعمیر و ترمیم قسمتى از بنا را صادر کرد و تولیت آن به شیخ ملا زین‏العابدین شیرازى سپرده شد. بنایى که در زمان کریم‏خان ساخته شده بود، تا سال 1327 برپا بود.

 

در سال 1329 به کوشش على اصغر حکمت و توسط انجمن آثار ملى ایران، بقعه کنونى به جاى ساختمان قدیمى براساس طرح مهندس محسن فروغی و مهندس علی صادقی ساخته شد و مراسم افتتاح رسمى آن در اردیبهشت ماه 1331 برگزار گردید. ورودى مجموعه در راستاى ورودى آرامگاه است. ساختمان به سبک ایرانى ساخته شده است.














این ساختمان داراى 8 ستون از سنگ‏هاى قهوه‏اى رنگ است که در جلوى مقبره قرار دارند و اصل بنا با سنگ سفید و کاشى کارى مزیّن شده است. بناى آرامگاه از بیرون به شکل مکعب است، اما در داخل هشت ضلعى است و با دیواره‏هایى از جنس مرمر و گنبدى لاجوردى ساخته شده است. بنا در سمت چپ به رواقى متصل مى‏شود که در آن هفت‌طاق وجود دارد که با کف‏سازى سیاه رنگ به آرامگاه شوریده شیرازى پیوند مى‏خورد. این آرامگاه در یک اتاق قرار دارد و کتیبه‏اى بر سر در آن است که شاعر را معرفى مى‏کند و شعرى از خود شاعر بر کاشى‏هاى سرمه‏اى بر روى دیوار نوشته شده است.بنای اصلی آرامگاه سعدی 261 متر مربع مساحت دارد و در باغی به وسعت تقریبی 10000 متر مربع قرار گرفته است.













ساختمان اصلى آرامگاه شامل دو ایوان عمود بر هم است که قبر شیخ در زاویه این دو ایوان قرار گرفته است. بر روى آرامگاه گنبدى از کاشى‏هاى فیروزه‏اى رنگ ساخته شده است. سنگ‏هاى پایه بنا، سیاه رنگ است و ستون‏ها و جلوى ایوان از سنگ قرمز مخصوصى ساخته شده است. نماى خارجى آرامگاه از سنگ تراورتن و نماى داخلى آن از سنگ مرمر است.سنگ قبر در وسط عمارتى هشت ضلعى قرار دارد و سقف آن با کاشى‏هاى فیروزه‏اى رنگ تزیین شده است. در هفت ضلع ساختمان، شش کتیبه قرار دارد که از قسمت‏هایى از گلستان، بوستان، قصاید، بدایع و طیبات شیخ انتخاب گردیده و به خط ابراهیم بوذرى نوشته شده است. متن کتیبه دیگر، از على اصغر حکمت است که در مورد چگونگى ساخت بنا توضیحاتى داده است.در ضلع غربى، قصیده‏اى با مطلع زیر دیده مى‏شود:
خوش است عمر، دریغا که جاودانى نیست
پس اعتماد بر این چند روز فانى نیست...

در ضلع شمال شرقى ابیاتى از بوستان با این مطلع نوشته شده است:
الا اى که بر خاک ما بگذرى‏
به خاک عزیزان که یاد آورى...

در ضلع جنوب شرقى، کتیبه‏اى دیگر از حکایت گلستان با این عبارت آغاز مى‏شود: «یاد دارم که با کاروان همه شب رفته بودم...»در ضلع جنوب غربى، غزلى از بدایع با این مطلع نوشته شده:
اى صوفى سرگردان، در بند نکو نامى‏
تا درد نیاشامى، زاین درد نیارامى...

در ضلع شمال غربى ایوان (نزدیک آرامگاه شوریده) دوازده بیت از قصیده‏اى با مطلع زیر وجود دارد:
خاک من و توست که باد شمال‏
مى‏ببرد سوى یمین و شمال...

در ضلع شرقى نیز دوازده بیت از قصیده‏اى به خط نستعلیق و با این مطلع دیده مى‏شود:
بسى صورت بگردیده است عالم
وز این صورت بگردد عاقبت هم...

در ضلع شمال غربى، غزلى از طیبات به خط شاهزاده ابراهیم سلطان فرزند شاهرخ تیمورى، با این مطلع حک شده است:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‏

على اکبر خان قوام الملک شیرازى، سنگ قبر کنونى را که سماق سرخ کم رنگى است، بر روى قبر شیخ نصب کرد و کتیبه زیر را که از اشعار بوستان است، با خط نستعلیق عالى بر آن نگاشت:
کل شى هالک و انت الباقى‏
کریم السجایا، جمیل الشمیم‏
نبى البرایا، شفیع الامم...
 


در عمق ده مترى صحن آرامگاه، قناتى وجود دارد که آب آن داراى مواد گوگردى و جیوه مى‏باشد، آب این قنات به درون حوضى که آن را حوض ماهى مى‏نامند و در زیرزمین جریان دارد، مى‏ریزد. این حوض در سمت چپ آرامگاه واقع شده و در داخل به شکل هشت ضلعى است. حوض ماهى زیر بنایى در حدود 25/30 متر دارد و به وسیله 28 پله به صحن آرامگاه متصل مى‏شود. مشهور است که سعدى نزدیک زاویه خود، حوضچه‏هایى از سنگ مرمر ساخته بود که آب در آن‏ها جریان داشته است. شگون شستشوى خود در این آب، خصوصاً در شب چهارشنبه سورى، جزء معتقدات مردم شیراز بوده است. کاشى کارى‏هاى داخل حوض ماهى که به سبک معمارى سلجوقى است، در سال 1372 توسط استاد کاشیکار «تیرانداز» طراحى شده و توسط میراث فرهنگى اجرا گردیده است. بر فراز حوض ماهى یک نورگیر به شکل هشت ضلعى و دو نورگیر چهار ضلعى در طرفین آن قرار دارد. زیرزمین سعدیه امروزه به چایخانه سنتى تبدیل شده است. دو ساختمان آجرى در کنار حوض ماهى وجود دارد که مربوط به دفتر آرامگاه است.کتابخانه عمومى سعدیه و ساختمانى دیگر که سرویس‏هاى بهداشتى در آن قرار گرفته، در محوطه این آرامگاه وجود دارد. محوطه باغ به سبک ایرانى گل کارى، درختکارى و باغچه بندى شده است. در وسط حیاط دو حوض مستطیل شکل، با جهت شمالى ـ جنوبى در دو طرف محوطه آرامگاه قرار دارد و حوض دیگرى در جهت شرقى ـ غربى در مقابل ایوان اصلى بنا واقع شده است. بر روى در ورودى سعدیه این بیت نگاشته شده است:
ز خاک سعدى شیراز بوى عشق آید     هزار سال پس از مرگ او گرش بویى

قطعه‏هایى از کتیبه سنگى مربوط به سر درآرامگاه که متعلق به زمان کریم‏خان زند بوده و در اثر سانحه‏اى در گذشته‏هاى دور شکسته شده، هم اکنون در درون آرامگاه محفوظ مانده است. این قطعه ضمن خاکبردارى خیابان براى تعمیر آسفالت از دل خاک بیرون آمده است. بر روى سنگ مذکور قسمتى از شعر سعدى به خط ثلث عالى با مطلع زیر نوشته شده است:
الهى به عزّت که خارم مکن‏        به ذلّ گنه شرمسارم مکن

در اطراف مقبره، قبور زیادى از بزرگان وجود دارد که بنا به وصیت خود، در آن جا مدفون شده‏اند. طرح توسعه محوطه آرامگاه از سال 1380 و توسط شهرداری شیراز با همکاری سازمان مسکن و شهرسازی اجرا شده که طی آن وسعت سعدیه به 5/4 هکتار رسیده است. از سال 1376 به پیشنهاد بنیاد فارس‌شناسی اول اردیبهشت ماه به نام روز سعدی نامگذاری شد و همه ساله برنامه‌های ویژه‌ای در محوطه آرامگاه برگزار می‌شود. آرامگاه شیخ مشرف‏الدین سعدى شیرازى در تاریخ 18/9 /1354با شماره 1010 در فهرست آثار ملى به ثبت رسیده است.نوشته استاد کمالی سروستانی درsadishenasi.ir 

استاد منصور رستگار فسایی نیز در مورد بنای آرامگاه سعدی و خدمات مرحوم حکمت شیرازی مطلب زیبایی در وبلاگ خود  دارند که توجه شما را به آن نیز جلب می کنم :

 

در هنگام وزارت فرهنگ حکمت ( علی اصغر خان حکمت شیرازی)، بسیاری از ساختمان‌های فرهنگی و بعضی از آرامگاه­های مشاهیر بنا شد و تعمیرات بسیاری از آثار باستانی انجام گرفت، اما حکمت بنای آرامگاه سعدی را در هنگامی به انجام رسانید که بیش از ده سال
بود از وزارت برکنار شده و در سمت ریاست انجمن آثار ملی و دبیر کل یونسکو در ایران انجام وظیفه می­کرد.
تا سال 1327، آرامگاه سعدی عبارت بود از یک ساختمان ساده و دو طبقه آجری، مرکب از چند اطاق، در طبقۀ زیرین
 که یک متر از سطح فضا بلندتر بود. در همین مکانی که اکنون سنگ مزار سعدی قرار دارد، اتاقی بود و دور سنگ قبر، محفظۀ آهنی نصب شده ­بود.
 این بنا، به هیچ وجه شایستگی مقام شامخ سعدی، این استاد عالیقدر سخن را نداشت، بنابراین به پیشنهاد انجمن آثار ملی فارس که مرحوم علی سامی 36 سال متوالی افتخار عضویت و دبیری آن را داشت و مساعی انجمن آثار ملی ایران، مخصوصاَ کوشش­ها و علاقه­مندی خالصانه و مخلصانۀ شادروان علی­ اصغر حکمت شیرازی، ساختمان جدید آرامگاه سعدی به دست مهندسین ایرانی و کارگران شیرازی ساخته‌ شد و در اردیبهشت­ ماه سال 1331 پایان پذیرفت، مساحت تمام محوﻃﮥ آرامگاه سعدی بیش­ از هشت­ هزار متر است و قسمت­های زیربنا 261 متر مربع و بقیه را باغ آرامگاه تشکیل می­دهد...».1

حکمت پس ­از بنای آرامگاه حافظ، پیوسته درپی آن بود که برای آرامگاه شیخ سعدی نیز اقدام کند. او دریادداشت­های روز 15/1/1324 خود می­نویسد:«... عمارت بقعۀ سعدیه بنایی است که کریم‌خان زند برپا کرده و اخیراً یعنی در سال 1304 آقای ابراهیم قوام­الملک بر آن تجدید دیواری نموده و اشجار کاجی جدید، کاشته و فضایی حاصل کرده­ است و خیلی خراب و کثیف است، اگر خداوند توفیق دهد و بر آن بنایی یادگاری ساخته گردد، کمال توفیق است. هوای تنگ سعدی خیلی گرم است و به واسطۀ کثافت و گرما، مگس بسیار دارد...».2
بالاخره در سال 1327 حکمت برنامۀ خود را برای ایجاد آرامگاهی نوبنیاد برای سعدی عملی می­سازد و در خاطرات خود می­نویسد:«... برای ساختمان سعدی تلگرافی به حاجی محمد نمازی کردند به واشنگتن که کمکی به بنای سعدی بنماید»3 و در جایی دیگر می­نویسد: «... از حافظیه به مقبرﮤ سعدی رفتیم که بسیار جای کثیف و خرابه و نابهنجاری است».4 حکمت در روز سوم فروردین در شیراز جلسۀ انجمن آثار ملی ایران را تشکیل می­دهد... مذاکره در جلسه عصر روز شنبه صورت گرفت که برای شروع ساختمان آرامگاه سعدی بنا شد جلسۀ تشریفاتی فراهم شود و کلنگ شروع بنا را بزنند. برنامۀ مجلس تهیه شد و رقعۀ دعوت نیز تهیه گردید و تلگرافی نیز به جناب آقای مستشارالدوله صادق رییس انجمن، مخابره و تفصیل اطلاع داده­ شد.
صبح روز شنبه 7/1/1327 بنا بر خاطرات حکمت:«... آقای حسین فصیحی متخلص به شیفته، خلف­الصدق مرحوم شوریده­ فصیح ­الملک به دیدن من آمد، عضو انجمن آثار ملی فارس است و اینک که می­خواهند عمارت سعدیه را تجدید کنند، بسیار نگران است که مقبرۀ والد او که در جوار سعدی مدفون است، از میان برود، به او اطمینان دادم که چنین امری واقع نخواهد شد، برحسب پیشنهاد این‏جانب، در برنامه­ تشریفات امروز برای او قرائت قطعه منظومی به مناسبت اقدام به ساختن آرامگاه برای شیخ سعدی منظور شده­ بود و فصیحی قطعه‌ای ساخته بود».5
جالب این است که حکمت تا آن روز برای تهیۀ نقشۀ آرامگاه سعدی هم اقدام کرده‌بود: «... مسیو گدار، رییس کل باستان­شناسی که برای نقشۀ ساختمان سعدیه آمده­ است، دیشب وارد شده و امروز ناهار را با من صرف نمود، ورود او بسیار به موقع و محلّ حاجت است، عصر دو و نیم «بعداز ظهر» به بقعۀ سعدیه رفتیم، اعضای انجمن آثار ملی فارس نیز بودند، مجلس پذیرایی فراهم بود، جماعت کثیری از نخبۀ وجوه و محترمین و تجّار و روسای ادارات و فرهنگیان، به دعوت آمده­ بودند، ابتدا من چند کلمه در خیرمقدم و تشکر سخن گفتم... مردم فارس حقیقتاً از این اقدام خشنود هستند و پس­از زدن کلنگ، مجلس خاتمه پذیرفت و انجمن آثار ملی شعبۀ فارس با حضور این‌جانب و مسیو گدار مقارن ساعت 6 در استانداری تشکیل و تا ساعت 5/8 مشغول مذاکره بودیم... امید است اکنون که شروع به عمل می­شود، به طور آراسته و پسندیده و با اطمینان­خاطر اقدام گردد...».6
بخشی از قطعۀ فصیحی (شیفته) که در مراسم کلنگ زنی آغاز ساخت آرامگاه سعدی قرائت شد‏، به شرح زیر است:
از این که بقعۀ سعدی ز نو شود آباد
همین نه من که جهانی است ‌ز این بشارت شاد
کهن شد آری اساسی که بود بانی آن
کریم­خان که خدایش همی بیامرزاد
بنای سخته و پرداخته­ای کنون باید
به پای کردن بر گور آن بزرگ استاد
زمانه کار چنین را به دست انجمنی
که بر حفاظت آثار ملزمند، نهاد
امید سعدیه هم همچو حافظیه شود
ز یمن همّت حکمت، علی­ اصغر راد
به خاصه آن‌که چو گردد ممد عطیۀ شاه
ز کار بسته تواند هزار عقده گشاد
هر آن‌که خیری از او بر وجود خلق رسد
خدای در دو جهانش جزای خیر دهاد
مناسب است همین­جا ز گفت سعدی خواند
دو بیت را که در آن داده داد دانش و داد
جهان نماند و خرّم روان آدمیائی
که باز ماند از او در جهان به نیکی یاد
نداشت چشم بصیرت که گِرد کرد و نخورد
ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد
بنای ختم سخن هم به گفت سعدی به
که آفرین خدا، بر روان سعدی باد
حکمت پس ­از زدن کلنگ بنای آرامگاه سعدی در روز شنبه 19/9/1328 دوبار به شیراز آمد و به قول خودش: «... امروز عازم مسافرت شیراز هستم. همراهان عبارتند از: آقای مستشارالدوله صادق رییس انجمن آثار ملی، اللهیار صالح عضو هیأت مدیرۀ انجمن آثار ملی، مهندس علی صادقی، مهندس ساختمان آرامگاه سعدی و دکتر امیر اسفندیاری. به شیراز می­رویم تا ساختمان آرامگاه سعدی را که به خرج انجمن ساخته می­شود، معاینه نماییم. (حکمت در این هنگام رییس هیأت مدیرۀ انجمن آثار ملی بود)... ساختمان سعدیه را ( در روز 21/9/1328) معاینه کردیم... ساختمان پیشرفت بسیار کردهو فقط سقف گنبد بزرگ باقی مانده والّا سفت­کاری به کلّی پایان یافته و بسیار مجلّل و زیبا شده ­است...». حکمت در روز 23/9/1328 در استانداری فارس در باب ساختمان سعدی صحبت‌هایی می­کند8 و در اریبهشت سال 1330، بار دیگر برای مشاهدۀ ساختمان آرامگاه سعدی به شیراز می­آید و رضایت و شادی خود را از دیدن حاصل زحماتش در بنای آرامگاه سعدی چنین بیان می­دارد: «... عصر به تماشای آرامگاه رفتم. بحمدالله که ساختمان آن به پایان رسیده و تزیینات آن، خاتمه یافته و زحمت دو ساله­ به آخر رسیده ­است، خدا را بر این نعمت شکر کردم، ساعتی در فضا نشسته و تماشای منظرۀ عمارت را می­نمودم و بر این توفیق که خداوند عنایت فرمود، زبان دل و جان، متشکر و سپاسگزار بودم».9
بالاخره روز افتتاح آرامگاه نزدیک می­شود و حکمت لحظه به لحظه خاطرات خود را با هیجانات، شادی­ها و نگرانی‌هایش، ثبت می­کند و نشان می­دهد که مردی باسابقه و تجربه و شأن و حکمت، چگونه روز و شب خویش را وقف آرامگاه سعدی می­کند. حکمت بار دیگر در 1/2/1331 به شیراز می­رسد در این سفر شادروان دکتر لطفعلی صورتگر با اوست: «صبح روز 2/2/1331 به آرامگاه سعدی رفتم ، معادل 250 جلد کتاب­های مختلف برای هدیه به کتابخانۀ آرامگاه سعدی همراه داشتم. آنروز به آرامگاه بردم و آقای [دکتر علی محمد مژده] به اتفاق یک نفر از اعضای معارف، مشغول ثبت و نگهداری شدند، تا قبل­از ظهر در آرامگاه بودیم، متأسفانه در نگاهداری و درخت­کاری و گل­کاری دقت نشده ­است».10
«صبح روز سوم اردیبهشت کمیسیونی داشتیم، برنامه­های پذیرایی روز و شب سعدی را که به افتخار افتتاح آرامگاه او، روز پنج‌شنبۀ آینده تشکیل خواهد شد، مطرح کردیم...».11 «روز 4/2/1331 اعضای انجمن آمدند و سخن از برنامه­ های روز افتتاح می­رفت. در مراجعت سری به سعدیه زدم، پاسبان و مستحفظ نیامده ­بود و انتظامی نداشت، با تلفن به رییس شهربانی و رییس قشون تأکید کردم... ساعت چهار [بعداز ظهر روز 5/2/1331] به اتفاق سپهبد آق­اولی و جهانبانی به سعدیه رفتیم و ترتیب امر و پذیرایی را آقای مهدوی داده ­بود، مبلغ یک­هزار تومان وجه به او داده ­بودم».12 «روز 6/5/1331 عصر به آرامگاه سعدی رفتم، معلوم شد وزیر بی ­نظیر معارف ( دکتر حسابی) از تهران آمده و رییس معارف و اجزای فرهنگ به حکم وظیفه به استقبال او رفته­ اند و در نتیجه کارها معطل مانده، این­گونه وزراء عسل که نمی­دهند، نیش هم می­زنند».13 «...صبح 7/2/1331،به آرامگاه سعدیه رفتم و به فرش و سایر تزیینات و سایر امور رسیدگی کردم، دکتر حسابی وزیر فرهنگ دیشب آمده ­است و متوسل به استاندار شده­ بود که به او اجازۀ صحبت بدهند. او نیز از این‌جانب خواهش می­کرد، البته مانعی نداشت، هرچند از قدیم گفته­ اند: مرد آن است که لب ببندد و بازو بگشاید...».14 «روز 8/2/1331،... بعداز ظهر به سعدیه رفتم. رفقای آثار ملی نیز آمده ­بودند. مهندسین نیز آمده، کارها هم رو به انتظام است، ولی رییس فرهنگ از بی­پولی می­نالد و آمدن وزیر فرهنگ هم باری به دوش او شده­ است».15
روز پنجشبه 11/2/1331 شمسی برای حکمت بسیار جالب است: «... امروز به نام سعدی و یاد سعدی هستیم از این­رو آن را « روز سعدی» می­نامیم و می­خواستیم امشب را هم « شب سعدی» داشته­باشیم... ولی متأسفانه بر اثر جهالت دکتر حسابی وزیر فرهنگ آن مجلس منغّص شد... سه بعداز ظهر، برای انجام مراسم افتتاح آرامگاه سعدی به آن‌جا رفتم، مدعوین به تدریج می­آمدند و جمع کثیری از وجوه و معاریف شیراز و واردین محترم تهران دعوت شده­ بودند، هوا مساعد و آفتاب درخشان بود... اعلی‌حضرت پیاده شده، از میان صفوف مدعوین گذشته، در جلو پلکان آرامگاه، ایستادند، این حقیر به عنوان رییس هیأت مدیرۀ انجمن آثار ملی، گزارش مفصّلی ایراد کرده و توضیحات مفصل در باب ساختمان و غیره داد و اعلی‌حضرت نطقی ایراد کردند و با مقراض طلا، نوار ابریشمی سه­رنگ را بریده و آرامگاه افتتاح گردید، بعداز آن به درون آرامگاه رفته، آن‌جا تاج گلی نثار مقبرۀ شیخ نمودند، بعداز آن، از این حقیر توضیحات مختلف خواستند، در باب عبارت تاریخچه که بر روی سنگ،کتیبه شده گفتند این عبارت را شما نوشته­ اید؟ به سبک سعدی است. بعد دکتر صورتگر و صادق سرمد قصایدی که انشا کرده­ بودند قرائت کردند، قصیدۀ صورتگر بسیار موقع قبول یافت و مورد تحسین قرار گرفت».16 بخشی از شعر صورتگر چنین است:
صبح کاین چادر نیلی ز فلک برگیرند
سیهی را اثر از صفحۀ خاور گیرند...
هنری مردم دانا چو به بستان آیند
مجلس انس به­ آیین­تر و بهتر گیرند...
نغمۀ باربد از پنچۀ مطرب خواهند
غزل سعدی از نای نواگر گیرند
خسرو ملک سخن آن­که زبانش را خلق
تالی تیغ شرارافکن حیدر گیرند
بهر ثبت سخنش نادره­ گویان جهان
همه چون مکتبیان خامه و دفتر گیرند...
سعدیا راستی ار کاخ نوت باید ساخت
شاید ار گنبدش از چرخ، فراتر گیرند
این بنا گشت گر از کوشش «حکمت» برپای
مردم پارس از آن حکمت دیگر گیرند
حق استاد که بر گردن شاگردان است
چون گزارند، ز حق اجر موفّر گیرند
حکمت پس ­از افتتاح آرامگاه در روز 17/2/1331 با استاندار و شهردار شیراز در حفظ و حراست و آبیاری آرامگاه توصیه‌هایی می­کند و روز 19/2/1331 باز به سعدیه می­رود. «... انعامی به مستحفظین و مستخدمین آن بقعه اهدا شد» و حکمت پ س­از آن به طهران بازگشت.
در داخل آرامگاه سعدی هفت کتیبه از بهترین قطعات گلستان و بوستان و طیبات و بدایع و قصاید شیخ، انتخاب و به خطّ زیبایی توسط استاد بوذری نوشته شده­است. یکی از این کتیبه­ها که تا سال 1341 وجود داشت و روبه‌روی در ورودی آرامگاه قرار گرفته ­بود، کتیبه­ای بود که شادروان علی‌اصغر حکمت آن را نوشته و چگونگی ساختمان و بنای آرامگاه را گزارش کرده ­بود.
مجسمۀ سعدی
حکمت به اندازه­ای به سعدی علاقه ­مند بود که در سال 1329 شمسی که به ژنو رفته­ بود تا با مقامات صلیب سرخ جهانی ملاقات کند«... تابلویی که از طرف جمعیت شیر و خورشید همراه داشتم، تقدیم نمودم، این تابلو مینیاتور، کار کریمی استاد مینیاتورساز، در تهران است که در آن منظرۀ یکی از اشعار سعدی ـ علیه­الرحمه ـ را نشان می­دهد که چگونه چند طفل یتیم را نوازش می­کند و از دور چند نفر از دولتمندان و توانگران، فرزندان نازپرورده­ را در آغوش دارند و می­بوسند و شیخ به آن­ها نصیحت می­کند و می­گوید:
پدر مرده را سایه بر سر فکن
غبارش بیفشان و خارش بکن
چو بینی یتیمی سرافکنده پیش
مزن بوسه بر روی فرزند خویش»
اشعار این تابلو بسیار ظریف را که با قاب خاتم اعلا تهیه شده و در ایران به همین نیت فراهم آمده­ بود، خانم پری شهیدی به طرز فصیحی به فرانسه ترجمه کرده­ بود.
حکمت علاوه بر برگزاری کنگرۀ هفتصدمین سال تصنیف بوستان و گلستان و بنای آرامگاه سعدی در ساخت و نصب مجسمه­ سعدی نیز کوشید. او، در خاطرات روز هشتم اردیبهشت 1330 در شیراز می­نویسد: «... مجسمه­ سعدی، متأسفانه پس ­از ورود به شیراز به واسطه­ فقدان آلت جرّاثقال، بر روی پایۀ خود نصب نشده­ است، برای آن پایۀ زیبایی مطابق نقشۀ مهندس صادق از طرف بلدیۀ شیراز ساخته­ اند که سه متر و نیم ارتفاع دارد و چون مجسمه­ نیز سه متر و ده سانتی­متر است، باید اسباب جرّاثقال، آن مجسمۀ پنچ تنی را به ارتفاع هفت متر بلند کرده و روی پایه­ قرار دهد، ابوالحسن صدیقی، استاد مجسمه­ ساز نیز مأیوس شده، عازم مراجعت به تهران است که از وزارت جنگ جرّثقیلی گرفته به شیراز بیاورد، اگر نشود، ناچار باید به وسایل محلّی و اسباب بدوی و قوّۀ انسانی، آن را بلند کرده، نصب نمود. عبارات کتیبه که در پایۀ مجسمه باید نقر شود، این بنده نوشته­ ام و این شعر که در دیوان طیّیبات است، نقل کرده، بسیار متناسب افتاده است:
من آن ­مرغ سخن­گویم که درخاکم رود صورت
هنوز آواز می­آید که سعدی در گلستانم
مخالفتی که آقایان متشرّعین و مقدّسین شیراز با نصب و ساختمان مجسمۀ سعدی کرده ­اند و بیانیّه­هایی منتشر کرده و آن را منافی با احکام دین دانسته­ اند، اسباب زحمت شد، خوشبختانه در نتیجۀ عقل و متانت علمای شیراز، کار به جنجال و غوغا نینجامیده، خاموش شد، نامه ­ای که این‌جانب به آقای حاجی میرزا نورالدّین حسینی نوشتم، تأثیر کرده ­بود و ایشان عوام را اسکات نموده­ اند...».
حکمت در خاطرات خود از روز 11/2/1331، به مراسم پرده ­برداری از مجسمۀ سعدی اشاره می­کند و می­نویسد: «...امروز به نام سعدی و یاد سعدی هستیم از این­رو آن را « روز سعدی» می­نامیم. می­خواستم امشب را هم «شب سعدی» داشته­ باشم و مجلسی به یاد آن استاد بزرگ فراهم کنم که در آن فضلا و گویندگان، اشعار آبدار و مقالات غرّا بخوانند ولی متأسفانه بر اثر جهالت دکتر حسابی وزیر فرهنگ آن مجلس منغّص شد و آن انجمن چنان که دل می­خواست، فراهم نگردید».
به یک ناخراشیده در مجلسی          برنجد دل هوشمندان بسی
صبح ساعت ده، مراسم پرده­ گشایی از مجسمۀ سعدی به عمل آمد. در میدانی بیرون از دروازه اصفهان که به نام سعدی نامیده ­شده ­است، مجسمۀ مجلّلی از سنگ مرمر اثر ابوالحسن صدیقی، از طرف انجمن آثار ملی اهدا گردیده ­است که یک سال است در پردۀ استتار مخفی بود، بحمدالله امروز آن پرده گشوده­ شد. نخست­ این حقیر مقالتی در این باب، ایراد کردم و آقای علاء وزیر دربار در جواب، ابراز محبت و قدرشناسی بسیار کردند، آن­گاه پرده را گشودند و شهردار شیراز این هدیۀ گران­بها را پذیرفته و سپاسگذاری نمود و مجلس بسیار با خوبی و شادی و خشنودی خاتمه پذیرفت.20
متن خطابۀ حکمت در پرده­برداری از مجسمۀ سعدی در شیراز چنین بود: «در این فرخنده­روز که جهان خلعت اردیبهشتی پوشیده و صحرا و بوستان نزهت بهشتی یافته، شایسته­ ترین نامی که می­توان نهاد، این است که آن را «روز سعدی» بنامیم، زیرا امروز علاقه­ مندان به علم و ادب و معرفت، در شهر تاریخی شیراز، گرد آمده­ اند و آرامگاه بزرگ­ترین و فصیح­ترین سخن­ آوران سرزمین باستانی ایران، افصح ­المتکلمین، سعدی شیرازی... افتتاح می­یابد. در طلیعۀ این روز خجسته، نخست از مجسمۀ آن سخن­سرای نامدار پرده برداشته می­شود، مجسمۀ شاعر بزرگ ایران که از طرف انجمن آثار ملی به شهر هنرپرور و ادب­دوست شیراز اهدا شده، در این مکان که اینک دوستداران و شاگردان مکتب آن استاد بزرگ حاضر شده­اند، به روزگاران باقی و پایدار خواهد ماند.
این تندیس زیبا را که از روی تصویر اخیر سعدی به قلم هنرور نامی ابوالحسن صدیقی طرح و ترسیم شده و انجمن آثار ملّی آن را مانند صورت سعدی قبول کرده­است، همان استاد از سنگ مرمر تراشیده و سه متر و یک­دهم، ارتفاع آن است، مدّت یک سال و نیم در تهیۀ آن صرف وقت کرده و سال گذشته به شیراز حمل گردیده و اینک یک سال است که به انتظار چنین روزی در پردۀ استتار مخفی بوده که بحمدالله تعالی، امروز پرده از رخسار این شاهکار صنعت و هنر برداشته می­شود و چشم منتظران به دیدار آن تمثال بی­همال، روشن می­گردد، در انتخاب این نقطه (دروازه اصفهان که مجسمۀ سعدی نخست در آن‌جا بود و سپس به مکان فعلی انتقال یافت) برای نصب مجسمۀ آن گویندۀ عالیقدر، لطیفه­ای است و آن این­که این‌جا اولین جایگاهی است که مسافران داخلۀ ایران از طرف شمال به این شهر وارد می­شوند و در این‌جا گرد سفر را افشانده، قدم به شهر تاریخی شیراز می‌گذارند، چه بهتر که نخستین منظره­ای که بر آن دیده می­افکنند، نموداری از آن سخن­سرای بزرگوار باشد که مفخر فارسی­ زبانان است و صیت شهرتش به باختر و خاور گیتی رفته و دیوانش مانند تاجی بر تارک ادبیات جهان قرار گرفته و با توجه به قیافۀ این استاد عالیقدر، این بیت را یاد کنند که فرموده:
چشم مسافر که بر جمال تو افتد
عزم رحیلش بدل شود به اقامت...
کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن
تا همه خلق ببینند نگارستان را»
حکمت در یکی از سفرهای خود به سوئیس، به دنبال ملاقات با مجسمه­ سازی بود که برای ساختن مجسمه­ های برنزی سعدی و ابن­سینا آمادگی داشته­ باشد.

تخت جمشید یا پرسپولیس

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ب.ظ

تخت جمشید ،مجموعه‌ای از کاخ‌های بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد توسط پادشاه مقتدر ایران ،داریوش بزرگ  آغاز شد و تا آخرین پادشاه هخامنشی نیز ادامه یافت بین 130 تا 150 سال به طول انجامید.






نام تخت جمشید

نام اصلی آن پارسه است و یونانیها به آن پرسپولیس  می گفتند چون در زبان یونانی پولیس به معنی شهر است و با جابجایی اسم و صفت، شهر پارسه، به پارسه شهر و پرسپولیس ترجمه شد.تخت جمشید را ایرانیان بعدها به این دلیل اطلاق کردند که تصور می کردند این بنا ساخته دست بشر نیست و آنرا به جمشید جم پادشاه اسطوره ای ایران در شاهنامه نسبت می دادند و چون نقش حمل تخت شاه در تخت جمشید زیاد دیده میشد از این تخت به نام تخت جمشید یاد کرده و آنجا را تخت جمشید می گفتند.

تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است. این کاخ‌های عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده‌اند ساخته شده است.

ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 قبل از میلاد ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله‌های اصلی و کاخ تچر( کاخ اختصاصی داریوش) را ساختند.

پس از داریوش، پسرش خشایارشا تالار دیگری را به نام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت. اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد. اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمان‌ها روی پایه‌هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره‌های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند.

معماری هخامنشی، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماری‌های بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می‌خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.

در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار می‌داشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد.

زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می‌دادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است.

کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند، از ملت‌های مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می‌رفتند.

بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.

اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، تخت جمشید را به آتش کشید. تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی می‌دانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب می‌دانند.

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵تا ۱۲۸هزار متر مربع‌ است که روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:

  • کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
  • سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
  • خزانه‌ٔ شاهی‌
  • دژ و باروی‌ حفاظتی‌
  • پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا
  •  

ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد.

این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان هنگام بالا رفتن حفظ شود.

کاخ دروازه ملل

بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست.

بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»

دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.

کاخ آپادانا

کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است.

در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد.

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستون‌های ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل می‌باشد.

کاخ تچر

کاخ تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است.

کاخ هدیش

کاخ هدیش که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد.

احتمال می‌رود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است.

اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند.

هدیش به معنای جای بلند می‌باشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه می‌باشد.

کاخ ملکه یا مشکات

کاخ ملکه توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است.

بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شود. ستون های آن چوبی بوده اند و پایه ستون ها از سنگ که هنوز امضای سازندگان و سنگ تراشان را می توان بر روی آن مشاهده کرد.

کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ‌ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی می‌گویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازه‌ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است.

به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

سرانجام تخت جمشید

مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ درآمد.

از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند.

بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.

هنرهای معماری تخت جمشید

یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصله بین دو ستون نسبت طلایی است.

نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.

تصویری از عظمت کاخ‌ها

ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخ‌ها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخ‌ها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.

تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم ودر تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل وخنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها وتالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تاثیر به سزایی داشته است .

تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلو متر می رسد.

تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشن‌هایی بوده که در آن زمان برگزار می شده (جشن‌های مهرگان و اعیاد نوروز) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمه‌های بسیار ناب، اثاث گران‌قیمت، نیمکت‌های زرین، لباس‌ها وفرش‌های ارغوانی گرانبها و....نگهداری می‌شده که در نهایت با حمله اسکندر مقدونی همه این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه حریق شد.

اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند.

تخت جمشید نه شهر بود و نه دژ، جایگاه با شکوهی برای برگزاری مراسم بزرگی بود که شاه ایران سران کشور و نمایندگان 28 کشور متبوع را در بارعام به حضور می پذیرفت.

طرح اصلی ساختمان تخت جمشید دردوران فرمانروایی داریوش بزرگ ریخته شد. از همان نخست تعداد و محل کاخ ها، عمارت ها و کاربردهای جداگانه هر یک معین ومشخص شد.

برای برپایی این بنا از سه نوع مصالح ساختمانی عمده ( چوب، خشت های خام و پخته و سنگ های آهکی محلی ) استفاده شده است. چوب هایی که در محل تهیه می شد با ذوق و سلیقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزیر بودند چوب های در خور کاخ های تخت جمشید را از دور دست ها حمل کنند. برای مثال،تیرهای زیر از چوب درخت سدر بوده که در آن زمان فقط در لبنان می روییده است.

خشت های گلی در ساختن دیوارها و روپوش سقف ها به کار می رفت که دوام چندانی نداشت. این خشت را باران می شست و با بر اثر زمین لرزه فرو می ریخت. سنگ های کوه رحمت برای سنگتراشان و معماران جمشید از هر جهت مناسب بود.

این سنگ های آهکی بسیار سخت و محکم اند و رنگ های طبیعی گوناگون سفید، کهربایی، دودی و سیاه دارند که خوب تراشیده می شوند. به ویژه نوع سیاه آن که بر اثر صیقل به شکل مرمر در می آید. بسیاری از قطعه سنگ ها را گیرهای آهنی به نام  دم چلچله به هم متصل کرده اند.

در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. دیوارها را با آجر لعابدار و کف اتاق ها را با گچکاری می پوشاندند. روی درها با قطعات زر وسیم آراسته شده بود. پرده های بزرگ رنگی بر زیبایی درون و برون کاخ ها می افزود. فرش های نفیس کف اتاق ها چشمان را خیره می کرد.

عملا امکان نداشت که ساختمان تخت جمشید در دوران شاهی داریوش بزرگ به پایان برسد. کار ساخت این بنای عظیم در طول حکومت پسر او خشایار شا اول و نوه اش اردشیر اول ادامه یافت. بدین تربیت ساخت بنا نزدیک به 200 سال طول کشید.

هخامنشیان در ساخت تخت جمشید از منابع گوناگونی الهام گرفتند. پارس ها دست کم با دو فرهنگ غنی، اوراتو در شمال و ایلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها برای ریختن شالوده محکم فکری در هنر معماری بهره گرفتند.

هخامنشیان در لشکر کشی به مصر، بابل،لیدی و اروپا، با اندیشه های دیگری در زمینه معماری آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زیبا سازی تخت جمشید به خدمت گرفتند.

نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.

چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.

مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.

تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است. منبع کمکی : hamshahrionline.ir

 

نقش رستم ( مقبره پادشاهان هخامنشی)

یکی از مهمترین و زیباترین آثار باستانی سرزمین همیشه جاوید پارس می باشد که آثار مهمی را از دوران عیلامی، هخامنشی و ساسانی در خود جای داده است. بر سینه این کوه مقبره های بسیار عظیمی بجای مانده که شهریاران هخامنشی در آنجا آرمیده اند.

چرا به این مجموعه نقش رستم می گویند؟

در نقوش ساسانی این مجموعه انسانها را تنومند و بزرگ حک کرده اند و چون در فرهگ ایرانیان به ادمهای هیکلی رستم می گوین این جا به نقش رستم معروف شده است.

آرامگاه شاهان هخامنشی

از راست به چپ این قبور منسوب به خشایارشا، داریوش کبیر، اردشیر اول و داریوش دوم می باشد. در آرامگاه داریوش اول، سنگ نوشته های بزرگی به خط میخی وجود دارد که حاوی نیایش و مضامین مذهبی است. داریوش اول، نام کشورها و سرزمین های تابع خود و اندرزهای معنوی فراوانی را در این نوشته ها برشمرده است.

نمایی از نقش رستم و مقبره های آن؛ مرودشت، عکس از آنوبانینی

نمایی از نقش رستم و مقبره های آن؛ مرودشت، عکس از آنوبانینی





نمایی از نقش رستم و مقبره های آن؛ مرودشت، عکس از آنوبانینی
نمایی از نقش رستم

 

در پایین کوه هم آثار بسیار زیبایی از دوران ساسانی حجاری شده که به ترتیب از راست به چپ عبارتند از:
  - تاجگذاری نرسی (294-304 میلادی) پسر شاپور اول ساسانی که حلقه شهریاری را از آناهیتا، خدای آب (شاپور دختک، همسر نرسی) دریافت می کند.
  - نقش دوم که زیر آرامگاه داریوش کبیر قرار دارد مشتمل بر دو نقش است که نشان دهنده پیروزی بهرام دوم (273-294 میلادی) بر دشمن خویش می باشد.
  - نقش سوم که زیباترین، مجلل ترین و پرافتخارترین نقش دوران ساسانی است، نشانگر شکوه و بزرگی شاپور اول (239-270 میلادی) شاه ایران می باشد که والرین امپراطور روم در مقابل او زانوی تسلیم بر زمین زده است.
  - نقش چهارم نشانگر پیروزی هرمز دوم (302-309 میلادی) بر دشمن خویش است. در بالای این نقش آثار حجاری دیگری دیده می شود.
  - نقش پنجم احتمالا تصویر شاپور دوم (309-379 میلادی) می باشد.
  - نقش ششم که مربوط به زمان عیلامیان (700 قبل از میلاد) است و نقش بهرام دوم (274-294 میلادی) همراه با خاصان و نزدیکان بر روی نقش عیلامی حجاری شده است. در هر دو طرف نقش بهرام هنوز آثاری از نقشو عیلامی دیده می شود.
  - آخرین نقش متعلق به تاجگذاری اردشیر بابکان (224-239 میلادی) اولین پادشاه ساسانی است که حلقه شهریاری را از اهورامزدا دریافت می دارد.
از دیگر آثار موجود در نقش رستم، بنای سنگی موزون و استواری است که کعبه زرتشت نامیده می شود و از مهمترین آثار منحصر به فرد عهد هخامنشی به شمار می آید. درباره این بنا نظرهای مختلفی وجود دارد.
در نقش رستم آثار دیگری همچون چاه آب و دو آتشدان سنگی مربوط به عصر ساسانیان به چشم می خورد.

اولین نقش

 

این فضای خالی بزرگ حجاری نشده ای که به چشم می خورد شاید به منظور حجاری حوادث تاریخی اواخر دوران ساسانی تهیه گردیده بوده، اما فرصت اتمام آن به دست نیامده است. طول این مجلس 10 متر و ارتفاع آن 5 متر می باشد و حدود 2 متر از سطح زمین در مرکز این قسمت حجاری نشده کتیبه بیست سطری به زبان فارسی حک گردیده است که بسیار جدید می باشد و وقف نامه ای مربوط به "محمد رفیعخان، ابن الخان العظیم" است. لازم به ذکر است که این کتیبه در بسیاری از مراجع و حتی تابلو راهنمای کنار اثر به عنوان "تقسیم آب مصرفی برای زمین های مزروعی کنار نقش رستم" ذکر شده است.

 

مجلس خالی و کتیبه جدید به زبان فارسی؛ نقش رستم، عکس از آنوبانینی

مجلس خالی و کتیبه جدید به زبان فارسی؛ نقش رستم، عکس از آنوبانینی
مجلس خالی و کتیبه جدید به زبان فارسی

 

دومین نقش
تاجگذاری نرسی (294-304 میلادی)
نرسی پسر شاپور اول و فرمانروای ارمنستان در سال 294 میلادی بر بهرام سوم پسر بهرام دوم و نوه بهرام اول (یعنی پسر برادرزاده خود) شورید و تاج و تخت ایران را به دست آورد. این نقش صخره ای بسیار مشهور، تاجگذاری نرسی را نشان می دهد. حلقه دیهیم دار شاهی میان او و نقش زنی تاجدار قرار دارد و مانند آن است که نرسی آنرا از دست بانو می گیرد. بانوی مذکور در سمت راست ایستاده است، موهای مجعدش در بالای تاج کنگره داری آراسته گشته و لباس بلند و آویزانش با کمربندی بسته شده و با دکمه ای روی سینه اش و زیر گردنبدنی گوهرنشان استوار گردیده است.

 

تاجگذاری نرسی؛ نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
تاجگذاری نرسی

 

سومین نقش
پیروزی بهرام دوم (274-294 میلادی) را بر دو دشمن خویش نشان می دهد. این نقش در دو صحنه یکی بالای دیگری که به وسیله خط باریکی از هم جدا گشته اند حجاری شده است. بهرام سوار بر اسب چهارنعل به سوی دشمنی سواره می تازد و نیزه بلند خود را چنان بر او زده که نیزه دشمن شکسته شده است. در پشت سر بهرام، سواری آراسته درفشی را به دست گرفته است که میله ای افقی مزین به سه گوی بر فراز آن است و دو طره پارچه ای از آن آویخته است. شاید این همان درفشی باشد که آمیانوس مورخ رومی می گوید ساسانیان به هنگام حمله بر می افراشتند و رنگ آن سرخ همچون شعله آتش بوده است.
از زیبایی های این نقش یکی روکش پارچه ای منگوله دار اسب است و دهانه و لگام آراسته آن و دیگری تیردان بلندی که بر ران راست پادشاه آویخته شده. در این صحنه نقش یک سرباز رومی را هم حجاری کرده اند که بر زمین افتاده و زیر اسب بهرام لگدکوب شده است.

 

پیروزی بهرام بر دشمنان؛ نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
پیروزی بهرام بر دشمنان

 

چهارمین نقش
پیروزی شاپور اول (239-270 میلادی) بر والرین امپراطور روم را نشان می دهد. در زمان شاپور اول، سه پادشاه رومی به ایران حمله ور شدند. یکی "گردیانوس" جوان بود که در 242 میلادی کشته شد. دیگری "فیلیپ عرب" بود که در برابر شاپور ناچار به عجز شد و قبول کرد که باج سالیانه بپردازد و سوم "والرین" بود که در 262 میلادی با هفتاد هزار سرباز و امیر و سناتور رومی به دست ایرانیان اسیر گشت. شاپور پیروزی خود را بر دیوار کعبه زرتشت در نقش رستم توصیف نمود.
شاپور در این کتیبه می گوید:
"والرین با سپاهی که مشتمل بر 29 گروه اروپایی بود (وی یکی یکی نام آنها را می برد) و به هفتاد هزار نفر بالغ می شد به جنگ ما آمد. در اطراف الرها و ادسا جنگ بزرگی بین ما و امپراطور والرین درگرفت. ما امپراطور والرین را با دست های خویش به اسارت گرفتیم و همگی آنها را به ایالات ایران انتقال دادیم".

 

پیروزی شاپور اول بر والرین؛ نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
پیروزی شاپور اول بر والرین

 

این صحنه پیروزی شاپور از زیباترین نقش برجسته های تاریخی نقش رستم است و از حادثه ای حکایت دارد که مایه سرافرازی ایرانیان می باشد. شاپور با تاج کنگره ای و جامه آراسته سوار بر اسب رو به سمت چپ نقش شده است و در پیش او فیلیپ عرب امپراطور باجگذار رومی زانو زده است (این امپراطور بر خلاف تصور والرین نیست). پادشاه یک دست خویش را به طرف او دراز کرده تا نشان قبول باجگذاری او باشد. فیلیپ تاج رومی بر سر دارد و بالاپوش او بر روی دوشش به اهتزاز درآمده چنانکه گفتی با شتاب دویده است تا پیش شاه ایران به زانو درآید. وی هر دو دست خویش را به حالت بخشش به جلو دراز کرده است. بزرگی و عظمت پادشاه از لباسش، زینت آلات او (گردنبند، دستبند و تاج) و طرز آرایش موهای چین دار و بر شانه افتاده اش و نیز دهنه و زین و لگام اسب مغرورش همه نشانی از عظمت دارد.
کنار شاپور، امپراطور رومی دیگری ایستاده است که شاپور مچ او را به نشانه اسیر گرفتنش به دست دارد و این امپراطور اسیر والرین می باشد. چنین به نظر می رسد که افراد این نقش کاملا زنده می باشند و این امر مهارت و استادی هنرمندان دوره ساسانی را تایید می نماید. در پشت سر اسب شاه تصویر موبد بزرگ "کرتیر" دیده می شود که کلاه بیضی شکل مزین به نشان قیچی به سر دارد و انگشت سبابه دست راست خویش را به نشانه احترام به سوی شاپور دراز کرده است و گردن بند مرواریدی آراسته شده به گردن دارد و بالاپوشش با سنجاقی در جلو سینه قفش شده است.

پنجمین نقش
در زیر مقبره اردشیر اول یک مجلس حجاری با دو نقش دیده می شود. نقش بالایی به آذر نرسه یا شاپور ذوالاکتاف می باشد (310-379 میلادی). این نقش تقریبا به طور کامل از بین رفته است. نقش پایین متعلق به هرمز دوم می باشد (302-310 میلادی).
هرمز دوم نوه شاپور اول ساسانی است. این نقش صحنه پیروزی هرمز را بر دشمن او نشان می دهد. پادشاه چهارنعل بر دشمن تاخته و اسب دشمن را سرنگون کرده است. دشمن رومی دارای ریشی است که پایین آنرا بریده اند و کلاه خودش مانند خودهای رومی آرایشی تاج مانند دارد.

 

پیروزی هرمز دوم بر امپراطور رومی؛ نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
پیروزی هرمز دوم بر امپراطور رومی

 

تیردان بلندی در کنار پای راست پادشاه دیده می شود. اسب پادشاه به نحو جالبی با زینت آلات پشمی و منگوله بر روی ران اسب تزئین یافته است.دم است به شکل گوئی گره خورده و اسب با افسار و براق تزئین شده است. در پشت سر پادشاه پرچمدان دیده می شود.

ششمین نقش
در زیر مقبره داریوش دوم و بر روی کعبه زرتشت، نقش حجاری شده ای مربوط به دوران ساسانی نظر بینندگان را به خود جلب می نماید. طول این نقش 7.6 و بلندای آن 3 متر است. در این نقش یک سوار تاج دار، نیزه خود را بر گردن دشمن فرو کرده است. تاریخ و شخصیت این پادشان فاتح مشخص نیست ولی به عقدیه برخی از دانشمندان این نقش متعلق به شاپور دوم (309-379 میلادی) می باشد، با این قرینه که تاج او شبیه تاج شاپور بر روی سکه های اوست تایید می شود. نیزه دشمن شکسته شده و اسب او از پشت به زمین نشسته است.

 

نقش شاپور دوم؛ نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
نقش شاپور دوم

 

هشتمین اثر
نقش بهرام دوم و خانواده اش که روی یک حجاری قدیمی عیلامی کنده شده است. این قسمت از کوه، نقشی از اوایل هزاره اول قبل از میلاد و متعلق به فرمانروایان عیلامی داشته است که بعدها با ایجاد نقش بهرام دوم صدمه شدیدی دیده اما از این نقش هنوز دو قسمت مانده است: یکی در سمت راست که مردی را با لباس بلند و کلاه لبه تیز نشان می دهد و دیگری در سمت چپ که الهه ای را بر تختی از مار می نماید. نمونه کامل این نوع حجاری ها در کورنگون ممسنی به جای مانده است و از روی نمونه های باقی مانده به خوبی می توان شکل اصلی این نقش از میان رفته را باز شناخت.

 

نقوش مربوط به بهرام دوم؛ نقش رستم؛ مرودشت، فارس، عکس از آنوبانینی

نقوش مربوط به بهرام دوم؛ نقش رستم؛ مرودشت، فارس، عکس از آنوبانینی

نقوش مربوط به بهرام دوم؛ نقش رستم؛ مرودشت، فارس، عکس از آنوبانینی
نقوش مربوط به بهرام دوم

 

بهرام دوم ساسانی (274-294 میلادی) قسمتی از نقش عیلامی را محو نمود و برجای آن مجلسی حجاری کرد که خودش را ایستاده و در میان یاران و افراد خانواده اش نشان می دهد. تاج پادشاه مزین به نقش عقاب است که پرنده مخصوص ایزد بهرام، ایزد پیروزی بوده است. پادشاه جامه ای بسیار آراسته دارد و دسته شمشیر بلندی را به نشانه قدرت با دو دست گرفته است.

مخزن آب
این چاه آب و یا مخزن آب به شکل یک پنج ضلعی نامنظم در پای کوه کنده شده است که بلندترین ضلعش 720 سانتی متر و بقیه اضلاعش 550 سانتی متر طول دارد. شاید به علت قداست منطقه به خصوص در دوران ساسانی، برای بازدیدکنندگانی که به زیارت آثار می آمدند و یا برای اسبان آنها مخزن آبی لازم می بوده است.

 

مخزن آب؛ نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
مخزن آب

 

کعبه زرتشت
این ساختمان بسیار زیبا و مکعب شکل روبروی کوهستان که نظر بینندگان را به خود جلب می نماید در این دو قرن اخیر به نام "کعبه زرتشت" نامیده شده است زیرا خیال کرده اند که با آیین زرتشت پیامبر ایران باستان رابطه داشته است. مهرت و دقتی که در برش و حجاری سنگ های حجیم سفید و مشکی این بنا به کار رفته است استادی هنرمندان و سبک معماری دوران هخامنشی را به خوبی می نماید. این بنا توسط مهاجمین ناآگاه به سختی آسیب دیده ولی در عین حال به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران مورد توجه می باشد. قمست زیرین بنا توپر ساخته شده اما در بالای ساختمان اطاقی به اندازه 2.5 * 2.5 متر وجود دارد که کاربرد آن مایه بحث بسیار شده است. عده ای آنرا آتشکده می دانند که محل آن و بی نفوذ بودنش این فرضیه را تا حد زیادی مردود می سازد.

 

کعبه زرتشت، نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
کعبه زرتشت

 

گروهی آنرا محل نگهداری اسناد و یا حتی جای نگهداری جسد مومیایی شده شاهان می دانند که پیش از ساختن آرامگاهشان آنجا به امانت گذاشته می شدند. اما پلکان سخت این بنا و محل تنگ آن هم این فرضیه را تا حد زیادی مردود می کند. بهترین تعبیر آن است که این بنا را برای آرامگاه ساخته بودند، ولی بعد که داریوش بزرگ نوع آرامگاه شاهی را از بنای ساختمانی به مقبره درون کوه درآورده شده تغییر داد این بنا را هم برای کار دیگری گذارده بوده اند. یک پلکان سی پله ای برای این ساختمان ساخته بوده اند که قسمت فوقانی آن توسط عده ای ناآگاه در طول تاریخ نابود گردیده است.

 

کعبه زرتشت، نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
کعبه زرتشت

 

کتیبه طولانی که در اطراف دیوار پایینی این بنا نقش شده است یکی از شاپور اول ساسانی است که به سه زبان پهلوی ساسانی (پارسی میانه)، پهلوی اشکانی و یونانی هک گردیده است و موضوع اصلی آن شرح حوادث تاریخی دوران شاپور اول به خصوص جنگ ایران و روم است که در آن جنگ سه امپراتور رومی به نام های "گردیانوس"، "فیلیپ عرب" و "والرین" به سختی شکست خوردند و این آخری پس از اسارت در بیشاپور زندانی گشت (262 میلادی).

 

کعبه زرتشت، نقش رستم؛ عکس از آنوبانینی
کعبه زرتشت

 

کتیبه دیگر در زیر کتیبه اول است که به زبان پهلوی اشکانی و در 19 سطر و به دستور "کرتیر" موبد موبدان نقش شده است. "کرتیر" ضمن معرفی خود و القابش به شرح خدماتی که در این راه دین زرتشت انجام داده می پردازد و از رسیدنش به جایگاه موبد بزرگ و دادور (قاضی) تمام کشور و سرپرستی معبد آناهیتا سخن می راند.                              

نقش رجب 

این نام را مردم محلی به این مکان داده اند .

نقش رجب شامل چند نقش از زمان ساسانیان است واز آٍثار مهم دوره ساسانی(226-642 م.) در منطقه فارس و یکی از قدیمی ترین آثار این دوره در سراسر ایران می باشد. در سه کیلومتری شمال تخت جمشید، در سمت راست جاده، روبروی راهی که به نقش رستم می رود و در داخل شکافی در کوه، چند نقش برجسته، چشم بازدید کنندگان را به خود معطوف می دارد. حجاری ها شامل چهار نقش برجسته تاجگذاری اردشیر بابکان  (احتمالا در 226 م.)، تصویر کرتیر (موبد بزرگ و مقتدر اوایل دوره ساسانی)، نقش شاپور اول (241-272 م.) و تاجگذاری شاپور اول ساسانی می باشد.

جایی که نقش رجب واقع شده است؛ مرودشت؛ فارس؛ عکس از آنوبانینی

جایی که نقش رجب واقع شده است؛ مرودشت؛ فارس؛ عکس از آنوبانینی

 

حجاری های نقش رجب مراسم باشکوه تاجگذاری اردشیر بابکان، سرسلسله شاهنشاهی ساسانی را نشان می دهد؛ که اردشیر در حال ادای احترام، حلقه شاهی را از اهورا مزدا که برسم (گیاه مقدس) در دست دارد؛ دریافت می کند.
بین اهورا مزدا و اردشیر، نقش دو کودک دیده می شود. نفر سمت چپ احتمالا هرمز اول است که حامل افسر شهریاری می باشد و نفر سمت راست می تواند جانشین یا نمادی از اهورا مزدا باشد. پشت سر شاه، تصویر حجاری شده یکی از بزرگان دوره ساسانی است که در تمام نقش برجسته های اردشیر حضور دارد در حالی که مگس پرانی بر روی سر سرور خود گرفته و با نشان مخصوص بر روی کلاهش نمودار می باشد و شخصی که دستش را به ادای احترام بالا برده ولیعهد و فرزند اردشیر (شاپور اول ساسانی) می باشد. پشت سر اهورا مزدا، دو نفر از بانوان سلطنتی که به وسیله ستونی از این نقش برجسته مجزا شده اند به طور جداگانه مراسم احترام را به جای می آورند. در این مجلس، کتیبه پهلوی آسیب دیده ای در نزدیک نقش اردشیر، حجاری شده که مضمون ترجمه قسمت خوانای آن چنین می باشد: "آیین زرتشت از بین رفته بود، من که شاهنشاهم آن را از نو برقرار نمودم".

 

مراسم تاجگذاری اردشیر بابکان؛ نقش رجب؛ عکس از آنوبانینی
مراسم تاجگذاری اردشیر بابکان

 

نقش برجسته کریتر؛ نقش تصویر کرتیر، موبد معروف و مقتدر دوره ساسانی را در حالی که دست راست خود را به ادای احترام بالا برده و به طرز زیبایی حجاری شده؛ نشان می دهد. در این نقش، کتیبه ای به زبان پهلوی که 25 سطر آن خوانا و چند سطر آخر آن محو گردیده به چشم می خورد. کریتر در این کتبه ضمن معرفی خود به تعریف خدماتی که در راه دین زرتشت انجام داده می پردازد. شایان ذکر است؛ این نقش در پشت نقش اردشیر در زمانی بعد از نقش اصلی حجاری شده است.

 

نقش برجسته کرتیر؛ نقش رجب؛ عکس از آنوبانینی
نقش برجسته کرتیر

 

در سمت راست، نقش برجسته شاپور اول ساسانی و اهورا مزدا، هر دو سوار بر اسب، حجاری گردیده و شاپور را در حال گرفتن حلقه شهریاری از دست اهورا مزدا نشان می دهد که متاسفانه صورت های این نقوش به شدت آسیب دیده اند. اسب ها روبروی هم در حالی که دستان خود را بالا گرفته اند، زیبایی خاصی به این مجلس می دهند.

 

نقش برجسته شاپور اول ساسانی؛ نقش رجب؛ عکس از آنوبانینی
نقش برجسته شاپور اول ساسانی

 

نقش سمت چپ، شاپور اول سوار بر اسب و 9 نفر از بزرگان سلطنتی را که پشت سر وی ایستاده اند نشان می دهد که علامت خاندان های بزرگ و اسپهبدان بر روی کلاه سه نفر از این 9 نفر نمودار می باشد. نخستین فرد ایستاده در پشت سر اسب شاپور، هرمز اول ساسانی (272-273 م.) می باشد که با نشانه جانشین شاهی که بر روی کلاهش دیده می شود، معرفی می گردد.

 

نقش برجسته شاپور اول ساسانی؛ نقش رجب؛ عکس از آنوبانینی
نقش برجسته شاپور اول ساسانی

 

بر سینه اسب شاپور، کتیبه ای به سه زبان دیده می شود که ترجمه آن چنین است: "این پیکری است از بغ مزدا پرست، خدایگان شاپور، شاهنشاه ایران و انیران که چهره از یزدان دارد، فرزند بغ مزداپرست، خدایگان اردشیر، شاهنشاه که چهره از یزدان دارد، نواده خدایگان پاپک شاه". صورت های این نقش نیز، مانند نقوش تاجگذاری به شدت آسیب دیده است.

حضرت شاه چراغ احمد بن موسی(ع)

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۹ ب.ظ

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

  

 حضرت سید امیر احمد(علیه السلام) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم(علیه السلام)

و برادر بزرگ امام رضا (علیه السلام) است.

پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) و حضرت محمد بن موسی(علیهما السلام)  از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند.

 

فضائل مادر حضرت شاهچراغ(علیه السلام)

علامه مجلسی در کتاب ((مراة العقول)) در شرح حدیث پانزدهم می گوید:

ام احمد مادر بعضی اولاد آن حضرت می بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی می سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می نهاد.

در کتاب اصول کافی در باب ((امام در چه زمانی می داند امام است)) آمده است که حضرت امام موسی(علیه السلام)  امانت سر به مهری به ((ام احمد)) سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هر کس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است، با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی(علیه السلام) حضرت امام رضا(علیه السلام) به نزد ام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد بگریه افتاد و دانست که امام (علیه السلام) شهید شده اند. پس آن بانوی محترمه امانت را بر حسب وصیت آنحضرت به امام رضا(علیه السلام) تقدیم نمود و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.

                                                                                      

 

 

بیعت حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) و  مردم مدینه با علی بن موسی الرضا(علیهما السلام)

هنگامی که خبر شهادت حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) در مدینه منتشر شد، مردم بر در خانه ((ام احمد)) جمع شدند. آن گاه همراه با احمد بن موسی(علیهما السلام) به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد بن موسی(علیهما السلام) گمان کردند که پس از شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام) وی جانشین و امام است. به همین سبب، با وی بیعت کردند و او نیز از آنها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود:(( ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی(علیهما السلام) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.))

پس از آن،‌ احمد بن موسی(علیهما السلام) در فضایل برادرش علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) سخن گفت و تمامی حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند، در حالی که پیشاپیش آنها احمد بن موسی(علیهما السلام)  بود. آن گاه خدمت امام رضا(علیه السلام) رسیدند و به امامت آن بزرگوار اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت امام رضا(علیه السلام) بیعت کردند و حضرت علی بن موسی(علیهما السلام) درباره برادرش(احمد) دعا فرمود:(( هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.))

 

 

عزیمت از مدینه به طوس

در زمان خلافت مامون عباسی لعنة الله علیه که قیام و نهضت سادات هاشمی و علوی به اوج خود رسیده بود و با زعامت و هدایت حضرت امام رضا(علیه السلام) اسلام راستین و حاکمیت الهی ترویج می شد و حقیقت چهره کریه خلفای عباسی و حکومت غاصبین روشن می گشت، مامون به منظور فرو نشاندن مبارزات انقلابی شیعیان و تحکیم خلافت متزلزل عباسی ولایتعهدی خود را به حضرت امام رضا(علیه السلام) واگذار می کند و علیرغم میل باطنی امام(علیه السلام)، مامون حضرتش را از مدینه به طوس انتقال می دهد و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل می نماید.

حضور با برکت امام هشتم(علیه السلام) در خراسان باعث می شود که شیعیان و محبان اهل بیت رسالت با اشتیاق زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف بسوی ایران حرکت کنند.

حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز در همین سنوات(198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که می گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده می شد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کرده اند.

در همین احوال، علیرغم خدعه و نیرنگ های مامون عباسی برای مخدوش ساختن مقام ولایت و چهره علمی حضرت رضا(علیه السلام)، برتری حجت خدا و پیروزی های حضرتش کینه ی مامون عباسی را بیشتر و سرانجام در سال 202 ه.ق امام معصوم را مسموم و به شهادت می رساند. سپس در سوگ ایشان،‌ با ریا کاری به عزاداری می پردازد و جسد مطهر حضرت رضا(علیه السلام) را با احترام در کنار مدفن هارون الرشید قاتل امام موسی الکاظم(علیه السلام) دفن می نماید.

مامون ملعون که از جنایات خویش بسیار متحوحش، و خبث سریرت و دشمنی آل ابیطالب را از اسلاف خویش کمال و تمام به ارث برده بود، با اطلاع از حرکت حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) برادر بزرگوار امام رضا و یارانش به قصد خراسان، به جمیع حکام و عمال خود دستور داد هر کجا از بنی فاطمه و اولاد پیغمبر بیایند مقتول سازند. و پیروان سادات بنی هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب نمایند.

خبر حرکت احمد بن موسی(علیهما السلام) توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید. مامون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، ‌به همه حکمرانان خود، دستور داد که: در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند یا مقتول کنند.

این دستور به هر شهری که می رسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی(علیهما السلام)، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس ((قتلغ خان)) مردی سفاک و خونریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی(علیهما السلام)  اردو زد.

احمد بن موسی(علیهما السلام) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) انتشار یافت، و به احمد بن موسی(علیهما السلام) خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) را دارید، بدانید که وی فوت شده است.

حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام)  که وضع را چنین دید،‌ دانست که نخست،‌ برادرش در طوس شهید شده است
؛دوم، برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست؛ سوم، این جماعت به قصد مقاتله و جدال در این جا گرد آمده اند. بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود:

قصد این ها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب(علیهما السلام) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)  عرض کردند که مایل اند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه،‌ خود را آماده سازید.

 

 

جدال و پیکار

سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری،‌ قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند. احمد بن موسی (علیهما السلام) به اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی(علیهما السلام) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.

 

 

نیرنگ دشمن

روز دیگر، احمد بن موسی(علیهما السلام)  یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی(علیهما السلام) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی(علیهما السلام) موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، با عده ای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده،‌ جمعی از سپاهیان جنگ آزموده ی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی(علیهما السلام) با این خدعه واردشهر شدند، دشمن مکار، دروازه های شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بودند،‌ یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)  را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.

 

 

شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام)

در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)  به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.

حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(علیهما السلام) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی(علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد.

 

پیدایش قبر احمد بن موسی(علیهما السلام) در زمان اتابکان

بیشترین و معتبرترین منابع متقدم و متاخر که به شرح حال و زندگانی احمد بن موسی(علیهما السلام) پرداخته اند، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی(علیهما السلام) را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر بین سال های (658-623) می دانند.

شیراز نامه زرکوب شیرازی(تالیف به سال 764 ه.ق) از قدیمی ترین ماخذهایی است که پیدایش قبر احمد بن موسی(علیهما السلام) را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ثبت کرده است، وی می نویسد:

قبر امامزاده معصوم، امیر احمد بن موسی(علیهما السلام) در میان شهر، قریب مسجد نو افتاده، امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر که از خاصگان و مقربان اتابک بن ابوبکر سعد بن زنگی بن مودود بوده، عمارتی در خاطر داشت و در آن جایگاه قبری یافته اند، مکشوف گشته،‌ شخص مبارک او همچنان در حال اعتدال، تغییر و تبدیل در وی تاثیر نکرده،‌ خاتمی که در انگشت مبارکش بود، احتیاط فرمودند، منقّش بوده به نام احمد بن موسی، ائمه و افاضل و عقلا و اعیان شیراز جمع گشته اند و تحقیق کرده، صورت در حضرت اتابک معروض داشته اند. اتابک ابوبکر، مشهدی بر آن جا ساخته و عمارتی فرموده که به مرور زمان اشتهار یافته است و خلق شیراز بعد از آن که به کرات و صرّات در حالت فروماندگی و حیرت،‌ التجا بدان جناب کرده اند و استمداد نموده اند و مقاصد و مطالب ایشان محصل آمده،‌ بدین منوال آن مشهد مبارک اشتهار یافته.

معین الدین ابوالقاسم جنید شیرازی که دو سال بعد از درگذشت زرکوب، یعنی در سال، یعنی در سال 791 ه.ق به کتاب خود، شدالازار فی حط الاوزار عن زوّار المزار، پرداخت و فرزندش عیسی بن جنید، آن را از زبان عربی به فارسی به نام هزار مزار ترجمه کرده است و بر آنچه که زرکوب در شیرازنامه آورده است، تاکید دارند. مولف شدالازار ضمن شرح مختصری از نسب،‌ فضایل و شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام)، کشف مرقد آن حضرت را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ذکر می کند.

بنا به گفته جنید شیرازی، هیچ کس از محل شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام) آگاه نبود تا زمان مقرّب الدین مسعود بن بدر که وی قبر آن حضرت را یافت و بر آن گنبدی ساخت. درباره ی اینکه چگونه مشهد احمد بن موسی(علیهما السلام) کشف شده، جنید هیچ گونه آگاهی نمی دهد.

وی در توصیف جسد مبارک آن حضرت می افزاید، هنگامی که حضرت را رویت کردند، رنگ مبارک وی برنگشته و هیچ تغییری در بدن آن حضرت دیده نشده و کفن وی همچنان تازه مانده و از روی انگشتری وی که عبارت «العزّة‌ لله احمد بن موسی» بر آن نقش بود، وی را شناختند.

علاوه بر این چند ماخذ، که از نزدیک ترین منابع تاریخ محلی عصر اتابکان است، منابع دیگری نیز در دست است که آشکار شدن مشهد احمد بن موسی(علیهما السلام) را به عصر امیر مقرّب الدین نسبت می دهند.

 

 

آرامگاه حافظ، زیارتگه رندان جهان

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ب.ظ

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه      که زیارتگه رندان جهان خواهد بود.

حافظ که بود؟




خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی از شاعران بزرگ قرن هشتم ایران است.

وی در شهر شیراز دیده به جهان گشود و در همان شهر نیز پس از وفات به خاک سپرده شد.

برخی از محققین همچون علامه دهخدا، سال ولادت وی را با استناد به قطعه های سروده شده توسط حافظ را در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ هجری تخمین زده اند. در خصوص سال وفات حافظ شیراز نیز اختلاف نظرهای کمی وجود دارد. عده ای سال وفات وی را ۷۹۲ هـ. ق عنوان کرده اند.

از حافظ شیرازی که به لسان الغیب معروف است، دیوان شعری برجای مانده که دارای ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی باقی مانده است. این مجموعه ی باارزش تا به امروز بیش از ۴۰۰ بار به شیوه های مختلف و به زبان های دیگر زنده جهان چاپ شده است. همچنین تعدادی از نسخه های خطی ساده و تذهیبی در کتابخانه های ایران، افغانستان، پاکستان، ترکیه و کشورهای غربی موجود می باشد.

همه ساله در روز ۲۰ مهرماه برابر با یازدهم اکتبر، به مناسب روز بزرگداشت حافظ، در شهر شیراز و سایر نقاط جهان جشن ها و برنامه های ملی و بین المللی نظیر شب شعر، گل افشانی، نمایش و رونمایی از دیوان های شعر حافظ برگزار می شود. همچنین روز بیستم مهرماه در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز بزرگداشت حافظ ثبت شده است.

تاریخ ساخت بناهای آرامگاه

حافظ شیرازی پس از وفات در محل مورد علاقه ای خود یعنی گلگشت مصلی به خاک سپرده شد. سال ها بعد یعنی در سال ۸۵۶، میرزا ابوالقاسم گورکانی، یکی از نوادگان شاهرخ ابن تیمور، دستور ساخت آرامگاهی زیبا بر مزارش را داد. به دنبال ساخت این آرامگاه، اطراف آن را با گل و سبزه آراستند که جلوی آن حوض بزرگی قرار داشت و از آب رکن آباد پر می شد. این اقدام زمنیه ایجاد باغ مصفا و تالار زیبای حافظ را به وجود آورد.

این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس تعمیر گردید . در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت . اما بنیادی ترین کار در زمان کریمخان زند بر روی آرامگاه انجام گرفت.

او در سال 1189 ه.ق. ساختمانی اساسی بر روی آرامگاه حافظ ساخت .

ساختمان او به شیوه ی بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یک پارچه بود که از طرف شمال و جنوب گشاده و در دو طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود به گونه ای که مقبره ی حافظ در شمال تالار قرار می گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود .

این چهارستون با ارتفاع 5 متر هنوز هم در وسط تالار مقابل پله ها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمایی می کنند ..

همچنین کریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه بتراشند و پس از آماده شدن سنگ دو غزل از غزل های حافظ را به خط نستعلیق که توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود ، بر روی آن حجاری کردند که این سنگ هنوز هم بر روی قبر قرار دارد


                                  سنگ قبر حافظ

ابعاد این سنگ 40 *80*266 سانتی متر است . در بالای کتیبه ی سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است : " انت الباقی و کل شی هالک ".

در زیر آن غزلی زیبا از حافظ در 12 سطر با مطلع :

مژده ی وصل تو کو کز سر جان بر خیزم  طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

به ولای تو اگر بنده خویشم خوانی      از سر خواجگی کون و مکان برخیزم          

و دور آن نیز غزلی دیگر با مطلع :

ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش    پیوسته در حمایت لطف اله باش

 

 

نوشته شده است . همچنین در دو گوشه ی بالای سنگ ، این دو مصرع نوشته شده است :
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه    که زیارتگه رندان جهان خواهد بود.

و در گوشه پائینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است :

چراغ اهل معنی خواجه حافظ       بجو تاریخش از خاک مصلی

که خاک مصلی به حساب ابجد 791 می باشد و بیانگر تاریخ وفات حافظ است .

پس از حکومت زندیه نیز افراد زیادی آرامگاه را تعمیر و مرمت کردند که برخی از آنان عبارتند از :

- در سال 1273 ه.ق. تهماسب میرزا ( مؤید ) حکمران فارس آرامگاه را تعمیر و مرمت کرد .

- در سال 1295 ه.ق. مرحوم فرهاد میرزا ( معتمدالدوله ) فرمانفرمای فارس معجری چوبی بر آرامگاه خواجه نصب کرد .

- در سال 1317 ه.ق. ملا شاه جهان زرتشتی یزدی( اردشیر ) که ساکن تهران بود بخاطر علاقه ای که به حافظ داشت بر مزار او رفته و تفألی به دیوان حافظ می زند که شعر زیر می آید :

ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو     کای سر حق ناشناسان گوی میدان شما

وی از این شعر خوشش آمده و تصمیم می گیرد بقعه و بارگاه مجللی بر روی قبر حافظ بسازد . به همین منظور مشغول به کار می شود و معجری بر فراز قبر می سازد ولی یکی از سادات  وقت به جرم آن که چرا یک شخص زرتشتی ( گبر ) می خواهد قبر حافظ را بسازد ، آن بنا را خراب کرد و شخص بانی را از این کار باز داشت . ( گفته شده است در آخر عصایش را به قبر حافظ می زند و خطاب به او می گوید : درویش می خواستند تو را نجس کنند ، نگذاشتم !)

هنوز آثار افتادن چوب بست ها بر روی سنگ قبر به صورت شکستگی در سنگ به چشم می خورد .

- در سال 1319 ه.ق. شاهزاده ملک منصور ( ملقب به شعاع السلطنه )‌ والی فارس معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و کتیبه ای را نیز بر بالای آن قرار داد .

 

- در سال 1310 خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود ، سردر حیاط جنوبی و نارنجستان ان را سروسامان داد ، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را« خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد .

بنای اصلی آرامگاه حافظ

- در سال 1314 خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) وعلی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه ی آرامگاه حافظ ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس « آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله ی اجرا درآمد و در سال 1316 به اتمام رسید.

طبق این نقشه در تالار ، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود ، از دوطرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه ،شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد.
در این ساختمان عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که 56 متر طول دارد و به وسیله ی 20 ستون سنگی بلند نگه داشته می شود که چهارستون یک پارچه ی کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و 16 ستون دیگر دوتکه است که در سال 1315 شمسی ساخته و نصب گردیده است.

بنای آرامگاه

آرامگاه حافظیه درمجموع 20000 متر مربع مساحت دارد و دارای چهار در است : یکی جنوبی (در ورودی اصلی) ،دو در بزرگ و کوچک در سمت غرب و یک در، که در ضلع شمال شرقی به گلخانه گشوده می شود . بنای آرامگاه به دو صحن شمالی و جنوبی تقسیم شده است که حدفاصل دو صحن با دو ردیف پلکان سنگی که به تالاری 56 متری می رسد ، از یکدیگر جدا شده اند .( که با انجام برنامه های توسعه ی ارامگاه که خوشبختانه در دست انجام است ، این ویژگی ها دگرگون خواهد گشت.)
صحن (حیاط) جنوبی:
این حیاط که نسبت به کف تالار 18 پله ، قریب 4 متر گودتر است ، به ابعاد 80 * 150 متر است. در وسط حیاط باغچه ی باریک بلوار مانندی است به عرض 4 متر که در آن چمن و گل کاشته می شود. در طرفین این بلوار ، دو راهرو به عرض 4 متر است که به رفت و آمد اختصاص دارد . در اطراف دو راهرو ، دو باغچه است به ابعاد 20* 45 متر که اطراف آنها سرو وکاج کاشته اند و در وسط هر یک از این دو باغچه ، یک حوض مستطیلی به ابعاد 4* 32 متر ساخته شده است . طرفین این دو باغچه راهرویی است به عرض 4 متر که برای استراحت و رفت و آمد احداث شده اند. در مشرق و مغرب حیاط دو نارنجستان است که هر یک به ابعاد 35* 70 متر است . این نارنجستان ها علاوه بر آن که پیوسته سبز و خرم اند ، در فصل بهار که غرق بهار نارنج می شوند ، فضای حافظیه را معطر می سازند.
در سه طرف حیاط جنوبی آرامگاه دیوارهای اجری مرتفعی است، منتها قسمتی از وسط دیوار جنوبی را برداشته و نرده های اهنی نصب کرده اند و در وسط آن ، در ورودی به حافظیه قرار دارد که با سه پله به خیابان گلستان متصل می شود.
تالار حافظیه:
همان گونه که توضیح داده شد ، این تالار از ساختمان های دوره ی زندیه است که سابقاً در وسط ، تالاری با چهار ستون و هر طرف آن تالار ، چهار اتاق بوده است که در تعمیرات اخیر اتاق ها را برداشته اند و تالار فعلی به طول 56 متر و عرض 8 متر با 20 ستون سنگی به ارتفاع 5 متر به وجود امده است .
شکل این تالار تلفیقی از معماری هخامنشی و زندیه را در خود دارد .
در طرفین تالار( مشرق و مغرب آن ) دو اتاق ساخته شده که یکی دفتر آرامگاه است و دیگری را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اختیار دارد . در پیشانی این دو اتاق (سه بیت بر پیشانی دیوار شرقی و سه بیت بر پیشانی دیوار غربی) یکی دیگر از غزلهای حافظ را به خط نستعلیق بر روی سنگ مرمر نوشته و نصب کرده اند . مطلع این غزل عبارت است از :
روضه ی خلدبرین خلوت درویشان است
مایه ی محتشمی خدمت درویشان است
همچنین بر پیشانی نمای خارجی تالار و رو به سمت باغ ورودی ( صحن جنوبی ) غزل :
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس   زین چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس

وبر پیشانی نمای دیگر و به سمت مقبره ، غزل :

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست                سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست

نصب شده است .


صحن ( حیاط) شمالی :
صحن شمالی حافظیه به ابعاد 60* 50 متر است که سابقاً قبرستان عمومی بوده است . در وسط صحن ، قبر خواجه قرار دارد که با داشتن پنج پله ، قریب یک متر از کف صحن مرتفع تر است.
سنگ مرمری که کریمخان زند بر روی مزار حافظ گذاشته ، هنوز با زیبایی و به همان حال باقی است .
بالای قبر گنبدی است که به وسیله ی هشت ستون سنگی یکپارچه ی پنج متری و به شکل ستون های کریمخان نگهداری می شود . سطح خارجی گنبد به وسیله ی ورق های مس ، ترک ترکی ، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشی های رنگین معرق ،تزئین شده است . دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است . بر روی این کتیبه ها غزلی زیبا از حافظ با مطلع :
حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم   خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

نقش بسته است .

در جنوب صحن دو حوض آب بزرگ و مستطیل شکل ( در شرق و غرب) قرار دارد که منبع آب حوض های بزرگ باغ ورودی در صحن جنوبی است و هر یک به وسیله ی دو باغچه با درختان نارنج ، محصور شده است . دورتا دور صحن نیز باغچه هایی است که در آن ها کاج ، سرو و نارنج کاشته شده و چمن کاری شده است .

در سمت شرقی صحن ، دیواری بلند است که پشت آن آرامگاه های خصوصی خانواده ی فربد و آرامگاه معدل ( محل کنونی دفتر انجمن دوستداران حافظ) واقع شده است .
بر پیشانی این دیوار غزل :

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو     یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
و غزل :
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت    که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت

با خط زیبای ثلث بر روی کتیبه هایی نصب شده است .

در سمت شمالی صحن حافظیه ، در وسط ، عمارت کتابخانه است که مرکز حافظ شناسی در آن قرار دارد . سمت غرب کتابخانه ، چایخانه ی سنتی و در قسمت شرق آن نیز غرفه ی فروش کتاب های میراث فرهنگی است .
بر سر در چایخانه کتیبه ای با خط نستعلیق و بیت :

رواق منظر چشم من آشیانه ی تست  کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی تست



و در سراسر پیشانی دیوار شمالی صحن ، غزل :

سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی   گفت باز آی که دیرینه ی این درگاهی

با خط زیبای ثلث به چشم می خورد.
سمت غربی صحن شمالی نیز دیواری است با غرفه ها و آرمگاه های خصوصی که بر پیشانی آن نیز غزل :

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است      بیار باده که بنیاد عمر بر باد است

 

 

جلوه گری می کند .
در این سمت نیز مقبره ها و آرامگاه هایی وجود دارد که مهمترین آنها مقبره الشعرا است و مابقی شامل :

آرامگاه خانوادگی ناصرالدین سالار ، آرامگاه ضیاء الدین فیلی ، آرامگاه خانوادگی فریدون توللی ( شاعر ) ، آرامگاه خانوادگی اسدالله عرب شیبانی ، آرامگاه خانوادگی خاندان طباطبائی کازرونی و آرامگاه خانوادگی خاندان قوام الملک شیرازی است که سردر مرتفعی دارد .

پشت مقبره خاندان قوام ( در سمت غرب مجموعه ی حافظیه ) نیز حیاط کوچکی است که در سمت مغرب آن چند مقبره شخصی متعلق به خانواده های مؤیدالملک قوامی ، صاحب دیوانی ، فصیحی و... است .
در وسط این محوطه کوچک و زیبا حوضی کوچک و نسبتاً عمیق قرار دارد . این قسمت اکنون به کلاس های بخش آموزش مرکز حافظ شناسی اختصاص یافته است .

در مقبره الشعرا ( که با دری کوچک و آهنی به فضای بزرگ و چمن کاری شده منتهی می شود ) جمعی از شاعران ، نویسندگان ، عالمان ، استادان دانشگاه و هنرمندان آرمیده اند که مشهورترین آنان عبارتند از :

دکتر لطفعلی صورتگر ( شاعر ، 1348-1279 شمسی ) ،

دکتر مهدی حمیدی شیرازی ( شاعر و استد دانشگاه 1365-1293 شمسی)

رسول پرویزی ( نویسنده و داستان نویس، وفات 1356 شمسی)

استاد جواد مصلح ( فیلسوف فرزانه ، 1377 -1298 شمسی ) استاد محمد خلیل رجایی ( استاد حکمت و ادب ، وفات 1354 شمسی)

دکتر عبدالوهاب نورانی وصال ( استاد دانشگاه 1373-1302 شمسی )

استاد دکتر علی محمد مژده ( استاد فرزانه ی ادبیات دانشگاه ، وفات 1381 شمسی)

استاد حمید دیرین ( مؤسس و رئیس انجمن خوشنویسان فارس ،1374-1315 شمسی )

استاد نورالدین رضوی سروستانی ( از بزرگان آواز و موسیقی اصیل ایرانی ،1379-1314 شمسی)

آیت اله العظمی شیخ محمد باقر شهید رابع مجتهد اصطهباناتی ( سرحلقه ی آزادی خواهان فارس، شهادت 1286 شمسی )

دکتر سید ابوطالب فنائی ( نویسنده ، مترجم و شاعر ، 1381-1328 شمسی ) و...

همچنین دورتادور دیواره ی صحن شمالی با آجرنماها و طرح های شمسه گونه و غرفه هایی با درهای چوبی که شکل گل های نیلوفر را در نقش خود جای داده اند به زیبایی صحن جلوه ای دو چندان می دهد . خطوط ثلث کتیبه ها و کتیبه ی نستعلیق تاریخ بنا را هنرمند و خطاط فقید شادروان امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته است .

در قسمت شمالی کف صحن و در کنار آرامگاه حافظ نیز چندین سنگ قبر دیده می شود که مهم ترین آنها متعلق به :

شیخ محمد اهلی شیرازی ( شاعر معروف و صاحب کتاب مشهور سحر حلال متوفی به سال 942 ه.ق. ) ،

محمد نصیری الحسینی ملقب به فرصت الدوله شیرازی ( شاعر ، 1339-1271 ه.ق. ) ،

قطب العارفین آقامحمدهاشم ذهبی شیرازی ( از اقطاب سلسه ی ذهبیه ، متوفی به سال 1199 ه.ق. )

و حاج ملاعلی سمنانی ( عالم و عارف بزرگ ) است .

در جلوی کتابخانه نیز مقبره حاج سید محمدعلی کازرونی شیرازی ( از مجتهدان فارس ) شیخ محمد مهدی کجوری ( از مجتهدان برجسته ) شیخ محمدحسن کجوری و سید محمدرضا مجدالعلما ( دستغیب ) دیده می شود . همچنین محل کنونی کتابخانه ، مقبره قاسم خان ، والی فارس بوده است .

نمادشناسی بنا


بنای آرامگاه حافظ را علاوه بر سبک و سیاق ظاهری معماری اش ، می توان از منظری عرفانی و معنوی نیز کاوید که از نظر نمادشناسی قابل تأمل است .

بنای آرامگاه در مقابل خیابانی قرار گرفته است .

خیابان می تواند نمایی از اسارت در جهانی صنعتی باشد که تا زمانی که در آن زندانی هستیم نمی توانیم به تفکرات حافظ پی ببریم ، هم چنان که وقتی در خیابان ایستاده ایم ، آرامگاه را نمی توانیم ببینیم . صحن جنوبی آرامگاه جلوه ای از عالم ملک و اسارت در هواهای نفسانی است .

هر قدر که از در ورودی دورتر و به پله های ایوان نزدیک تر می شویم ، از قید تعلقات دنیای مادی هم رهاتر می شویم . از صحن جنوبی با گذر از دو ردیف پلکان سنگی به ایوان می رسیم که هر ردیف آن از 9 پله تشکیل شده است . 9 عدد افلاک است و در ادبیات و عرفان ایرانی بسیار مقدس .

از پله ها که بالا می رویم ، خود می تواند بیانگر نوعی معراج و کنده شدن از عالم ملک به قصد سیر در عالم ملکوت باشد . در این سیر ، کم کم بنای مقبره مانند خورشید درخشانی که طلوع می کند نمایان می شود .

ایوان بیانگر عالم ملکوت است . اینجاست که حجاب ها به کناری می روند و حقیقت ( مقبره ) آشکار می شود . پس از آشکاری حقیقت ، فرود از پله ها نمایانگر تعظیم در برابر این آفتاب خوبان است .

صحن شمالی ، عالم ملکوت را تداعی می کند که در آن سرانجام به ساحت حقیقت دست می یابیم ، جایی که هشت در ورود و خروج دارد و هر کسی از ظن خود یار آن می شود . هشت ستون مقبره ،هم می تواند نشانی از هشت در بهشت باشد و هم یادآور قرن هشتم هجری که حافظ در آن می زیسته است .
نمای درونی سقف با رنگ هایی تزئین شده که می تواند نمودهای عرفانی داشته باشد:
آبی فیروزه ای نماد بهشت ، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی ، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوه ای سوخته نماد خاک است .
نمای بیرونی گنبد ، هم نمودی از آسمان است و هم ترک ترکی و به شکل کلاه قلندران و تاج درویشان .
وقتی این همه مفاهیم بلند پایه در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی ، در هم آمیخته می شود ، آرامگاه شخصیتی را می سازد که خود نیز نمونه کامل یک رند عارف حقیقت جوی ایرانی است ، به یقین این مکان مقدس آرامگاه دل ها و زیارت گاه رندان جهان هست و خواهد بود .

طراح آرامگاه آندره گدار فرانسوی

یکی از شرق شناسان بزرگی که همواره به تاریخ و تمدن و هنر ایران عشق می ورزید ، آندره گدار فرانسوی بود . او که فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای پاریس بود ، به سال 1307 هجری شمسی به دعوت دولت وقت و به منظور سامان دهی اداره کل باستان شناسی و نگهداری و مرمت بناهای تاریخی به ایران آمد. وی در طی 32 سال اقامت در ایران ( مدیریت اداره کل عتیقات و ریاست دانشکده هنرهای زیبای تهران ) از اغلب آثار تاریخی ایران بازدید کرد و ضمن تهیه ی فهرستی ازآن ها، اقداماتی در جهت حفظ و نگهداری و مرمت این آثار معمول داشت .
آندره گدار در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال فرانسه توسط نازی ها به نمایندگی کمیته ی ملی فرانسه در ایران برگزیده شد و نشریه ی فرانسه ی آزاد را در تهران منتشر کرد . او از سال 1936 به بعد به منظور شناساندن آثار تاریخی ایران به جهانیان ، با همکاری همسرش بانو یدا گدار و عده ای از محققان و دانشمندان ایرانی به انتشار جزواتی سالانه به زبان فرانسه به نام آثار ایران دست زد و در هشت جزوه با دقت و وسواس فراون با ذکر جزئیات هنر ایران و ارائه ی طرح و نقشه ی بناها به معرفی یکایک این آثار همت گماشت. ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار وی است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید.

شش پیر

| شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ

دریاچه شش پیر (sheshpir lake)

به راستی که قدرت لایتناهی خداوند را می توان در پایه کوهی بزرگ در قالب چشمه ای پرآب مشاهده کرد. «شش پیر»، نامی است قدیمی برچشمه ای زیبا با آبی زلال و گوارا که از مهترین و پر آب ترین منابع آب سطحی دائمی در استان فارس محسوب می شود.

این چشمه که در ۸ کیلومتری شمال روستای «برشنه» از توابع بخش همایجان قرار دارد، از میان شکاف های کوه به طور معجزه آسایی به آرامی بیرون می آید چندمتر پایین تر از سرچشمه رودخانه ای خروشان به راه می افتد که هر تازه واردی را انگشت به دهان از این نعمت خداوند شاکر می نماید.

 

 

درباره «شش پیر» چنین سخن آغاز کنیم که جذابیت و زیبایی آن باعث شده است که در فصل های بهار و تابستان افراد زیادی از روستاها و شهرهای دور و نزدیک برای گشت وگذار به این منطقه می آیند. آب «شش پیر» از جنوب شرقی سپیدان در مسیر کوهستانی به سوی دشت همایجان جریان می یابد و با استفاده از نهرهای سنتی به اراضی و باغ های همایجان انتقال داده می شود. رودخانه شش پیر پس از عبور از تنگ شش پیر و پیمودن راهی کوتاه وارد رودخانه شهر اردکان می شود.

 

 

قسمتی از آب های شش پیر بعد از گذر از بند انحرافی شهید طالبی کارخانه توربین برقی منطقه را به کار می اندازد. حدود ۵۰۰ متری سرچشمه ۲ واحد پرورش ماهی از آب های شش پیر بهره مند شده و ماهی قزل آلا تولید می کند. از استفاده و بهره مندی های آب شش پیر که بگذریم مردم محلی منطقه از قدیم الایام شش پیر را مکانی مقدس می دانند که هر سال در وقتی معین به زیارت آن آمده و به نذر و نیاز می پردازند. در حدود ۲۰۰ متری چشمه، در دل کوه نوشته ای حکاکی شده است که حکایت از گذر و توجه پادشاهان سلسله قاجار از این طبیعت زیبا دارد. دریاچه زیبای شش پیر که از آن به عنوان عروس دریاچه های ایران یاد می شود، به راستی چشم اندازی زیبا و رویایی دارد.

احتیاط : این منطقه ملخ های ریز و درشت و پشه های خونخوار زیادی دارد. بنابراین توصیه می کنیم که در سفر به چشمه و دریاچه شش پیر، تجهیزات ایمنی کافی همراه خود داشته باشید.

 

دعوت از دوستان

| سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ق.ظ

با سلام


پنجشنبه 18/4/94ساعت 18:30 یا همان 6:30 بعد ازظهر دور هم نارنجستان قوام